BOLTS




Monday, February 28, 2005

٭
من اصلا با هرمس مارانا موافق نیستم. منظورم در مورد بحثی است که بعد از دیدن فیلم مزخرف
Eternal Sunshine of spotless mind
داشتیم. منظورم این است که من اصلا موافق نیستم که اثر هنری ای که ساختار و اجرای درستی نداشته باشد، می تواند اثر هنری باشد.
به نظر من می آید که در این صورت هیچ احتیاجی به ارائه ایده کذایی تحت عنوان اثر هنری نیست و می توان خیلی ساده به صورت یک جمله آنرا بیان کرد.
مثلا در مورد این فیلم می شد بجای اینکه این همه خرج کنند، یک ورق کاغذ بردارند و روی آن بنویسند : به نظر شما چی اتفاقی می افتاد اگر حافظه آدم دستکاری می شد.
آقای هرمس مارانای کبیر معتقد است که اثر هنری ای که با عرقریزان بوجود می آید، در مسیر درستی قرار نگرفته است.
من بر عکس معتقدم که اثر هنری بدون عرقریزان چیز مزخرفی است.
من اصولا اثر هنری موفقی را نمی توانم نام ببرم که از نظر تکنیکی ضعیف باشد.
منظورم هم از اثر هنری موفق چیزی است که اقلا 20 سال تلقی مردم از آن به عنوان اثر هنری خوب حفظ شود.

حالا که بحث آثار هنری بد شد باید بگویم که از آقای فون تریه و سالینجر هم بدم می آید و به نظرم مرحوم ایتالو کالوینو هم آدم بی استعدادی بود.
در ضمن اصولا من قبول ندارم که چیزی که در مملکت ایالات متحده تولید شده باشد ممکن است اثر هنری باشد. اصولا هنر برای مغز آمریکایی ها زیادی پیچیده است.



Comments:
خوشحالم که این فیلم کذایی اسکار فیلمنامه گرفت. این موضوع جمله آخر من را در مورد اینکه آمریکایی ها هیچ درک هنری ندارند اثبات می کند.
 
ژان لوک گدار می گه : (( برنده شدن در اسکار معیاری است که آن فیلم را هرگز تماشا نکنم . ))
خودت تاریخ اسکار رو بررسی کن ببین .
واقعا" افرادی مثل دیوید لینچ و اسکورسزی و دیوید فینچر ، همیشه محکوم به شکستن .
اما حرف تو درباره تکنیک :
ببین منظورت از تکنیک چیه ؟
اگه منظورت همون جلوه های ويژه و 3 ثانیه هر نما هست ، که من قبول ندارم . (( راستی فیلم در ستایش عشق )) گدار رو دیدی ؟
هر چی قوانین تکنیکی بود زیر پا گذاشته . من واقعا" لذت بردم .
درباره مارسل دوشان نظرت چیه ؟ همون که آبنمای توالت رو اثر هنری اعلام کرد .
من خودم خیلی کانسپچوالسیتم . اما تکنیک رو اگر در راستای رسوندن مفهوم باشه می پسندم .
مثلا" کوروساوا این کارو می کرد. اما برگمان تو پرسونا ، حدود 10 دقیقه کلوز آپ گرفته . این اگه به کلینت استوود بگی ، فکر میکنه یارو دیوونه بوده . خوب اینهم ضد تکنیک .
 
خدای من ! اینجا چه خبره! از دفعه پیش که به وبلاگت سر زدم هزار تا پست جدید داشتی! جالبه! از جملاتت در مورد هنر و آمريکایی ها کلی لذت بردم نادر، ولی ارتباط کل مطلب رو با فون تريه و کالوينو نمی فهمم. صحبت از ضعف تکنیک بود، نه؟
 
Daadaash,

"Eternal Sunshine of..." is not an artsy movie. It is a colossal statement on the psycho-sociology of the human mind. I went to watch it by mistake (I hate Jim Carry in general), but I left the theatre completely shocked and awed. I think it is a great movie, but certainly it is not for everyone to appreciate.
 
BTW, how was Brussels?
 
از Eternal Sunshine of the Spotless Mind
خيلی خوشم اومد. شايد بخاطر اتفاقاتی که تو زندگی ام افتاده باشه. بعضی وقتها تجربه های زندگی باعث ميشه آدم با يه فيلم هايی راحتتر رابطه برقرار کنه. چنانچه که من از
Sideways خيلی خوشم اومد و به نظرم فيلم روی هم رفته لطیفی بود٬ ولی دوست های جوون ترم به نظرشون خسته کننده بود.
 
من حاضرم یک کمی کوتاه بیایم. البته فقط یک کمی. دلیلش هم این است که عده ای از آدمهایی که می دانم سرشان به تنشان می ارزد، از این فیلم خوششان آمده است. و البته وقتی که بحث می کنیم، تقریبا همیشه اشاره می کنند به تجربیاتی در زندگیشان که گوشه هایی از فیلم را برایشان ملموس می کند.
خوشحالم که چنین تجربیاتی در زندگی ام نداشته ام.
 
Post a Comment

........................................................................................

Tuesday, February 22, 2005

٭
ساعت ها را طوری می سازند که دیگر تیک تاک نمی کند.
اگر نگاهتان به آنها نباشد که عقربه شان می گردد یا ثانیه شمارشان چشمک می زند، اصلا نمی فهمید که زمان می گذرد.
اما زمان می گذرد، چه ما نگاهش بکنیم. چه نه.



Comments:
انسان ، خشمگين از گذر زمان از خدا پرسيد : چرا زمان را آفريدی؟
خدا با تعجب نگاهش کرد و پاسخ داد : زمان ؟ من چنين چيزی نيافريدم!
 
Post a Comment

........................................................................................

Wednesday, February 16, 2005

٭
این همه سال کی گذشت؟
این همه روز. این همه ساعت.



Comments:
ای گفتی ... به پیری رسیدم در این کهنه دیر و از این حرفا!!! ببینم این وبلاگ شما برای یه کامنت برای چی از آدم اصول دین می پرسه!؟
 
Post a Comment

........................................................................................

Saturday, February 12, 2005

٭
نکنه منظورتون اینه که همه کتاب واژگان رو خودم تنهایی بنویسم ؟
بابا یک تکونی به خودتون بدین، کجا رفت اون همه استعداد؟

در ضمن اگه کسی قصه غول بزرگ برفی رو داره برای من بفرسته که الان خیلی مناسبت داره...



Comments:
و خدا از انسان پرسید :
آیا من تورا به بردگی گرفته ام ؟
انسان پاسخ داد : آری ، ای خدای بلند مرتبه ، من برده تو هستم .
خدا گفت : چه خوب !!! یادت می آید در گذشته های بس دور ، این خدایان بودند که بندگی انسان را می کردند .
حال چگونه تو بنده من گشته ای ؟
-انسان پاسخ داد : من بنده ، زاده شده ام . من خوی چند هزارساله بردگی دارم اکنون آزادی را تاب نتوانم آورد .
خدا پرسید : خوی بردگی ! آن دیگر چیست ؟ نکند همان اخلاق باشد ؟
انسان پاسخ داد : خوب و بد . این است خوی بردگی . آن کاری را که بردگان توان دستیابی به آن را نداشتند ، بد نامیدند ، و ناتوانی های خود را خوب .
ما برده بودیم و باید ، روزانه چند بار بر پادشاهان ، سر تعظیم فرود می آوردیم . اینک تو را یافتیم از برای بردگی .
خدا گفت : اما اخلاق امری مطلق است ؟
انسان خشمگین گشت و گفت : اخلاق میوه ی زمینی است که درختش در آن می روید .

خدا خندید ، انسان هم .
 
Post a Comment

........................................................................................

Sunday, February 06, 2005

٭
does anybody know what has happend to my persian font ?


ما پس از بررسی موارد مختلف به این نتیجه رسیدیم که سه حالت ممکن است :
حالت اول :
ارهابیون سپاه اسلام همان علی ونگز است و چونکه به خوش تیپی ما حسودیش می شود می خواهد ما را ترور کند.

حالت دوم :
ارهابیون سپاه اسلام همان خانم مارانای آقای مارانا و خانم شین آقای الف و خانم شین ما هستند که برای اینکه ما یک کمی لاغر بشویم و از این وضع در بیاییم و در عید دیدنی ها هیکلمان مانکنی باشد سه تایی دست به دست هم داده اند و خواسته اند به این وسیله ما را بترسانند تا لاغر شویم.

حالت سوم :
ارهابیون سپاه اسلام همان آریل شارون است که برای اینکه پول جاسوسی های من را به من ندهد می خواهد من را بترساند. بخصوص که دفعه قبل هم دبه درآورد که بودجه نداریم و عوض حق الزحمه جاسوسی برای ما مرغ و خروس فرستاد که با آقای الف کباب کردیم و خوردیم.

به نظر شما حالت دیگری هم ممکن است ؟





Comments:
یکی از راه های معروف شدن خود تهدیدی هستش .
آدم که می خواد خودش مهم جلوه بده ، طوری وانمود می کنه که همه دنبالشن .
آخه مگه بیکارن که بیان وبلاگ تو رو بخونن که بخوان تهدید هم بکننت .
 
Post a Comment

........................................................................................

Wednesday, February 02, 2005

٭
با توجه به استقبال بی نظیر دوستان، من یک وبلاگ جدید باز کردک به اسم
کتاب واژگان
livredesmots.blogspot.com

شرمنده ام یک نفر قبلا Bookofwords را گرفته بود.

البته وبلاگ کذایی فعلا در دست ساختمان می باشد. یعنی اینکه منتظر است که یک نفر برایش یک تمپلت درست حسابی و کامنت و عکس و اینجور چیزها بگذارد.
من برای تمام کسانی که جواب مثبت داده اند Username و password این ویبلاگ و همچنین آدرس ایمیل مرتبط با آن و پسورد آن ایمیل را می فرستم.
یک قوانینی هم برای این کتاب واژگان فکر کرده ام.
چیزهایی مثل اینکه :
هر کسی حق دارد که پسورد این وبلاگ را به هرکسی که دلش خواست بدهد
هر کسی حق دارد هر چیزی که دلش خواست ( و البته در این مقوله می گنجید ) در آنجا بنویسد.
هر کسی حق دارد هر وقت که دلس خواست هر قسمت از این کتاب را، چه نوشته خودش و چه نوشته دیگران، تغییر دهد یا پاک کند.
هیچکس حق ندارد پسورد این وبلاگ را عوض کند.
هیچکس حق ندارد بعد از خواندن این وبلاگ خودکشی کند یا کسی را بکشد.

و چیزهایی از این قبیل.

فقط مشکل این است که من مطمئن نیستم که شما همان ایمیلی را هنوز دارید که من آدرسش را دارم.
لطف کنید به من میل بزنید تا در جوابش پسورد وبلاگ و ایمیل مربوطه را برایتان بفرستم.

در ضمن هیچ معنی ندارد که آقای سر هرمس مارانای کبیر جزو نویسندگان این کتاب فخیمه نباشد و به همین دلیل ایشان مجبور است که هرچه زودتر اقدام به پاسخ مثبت نماید.



Comments:
بعله جانم هيچ معني ندارد كه ما در نگارش اين كتاب واژگان به شما انسان‌هاي فاني كمك نكنيم هرچه باشد حدود 1400 نفر قبل از شما در طول تاريخ همين درخواست را از ما داشته‌اند و ما هيچ وقت دل‌مان نيامده جواب رد بدهيم. اين آخري‌ها يادمان مي‌آيد محمد يك كم بدقلق بود و كلي وقت‌مان را گرفت تا اول سواد يادش داديم. حالا باز جاي شكرش باقي است كه شما واسه‌ي خودت مهندس هستي و لابد دانش‌گاه هم رفته‌اي. به هرحال آن پسورد كذايي را به ما هم ايميل كن پسرم
 
آقای ن.ش و آقای ر.غ و آقای ا.ص که در سه وبلاگ بولتس، هرمس مارانا و الف وقیحانه نگاری می کنید و مخصوصا آقای ر.غ که در وبلاگ مذکورتان توهین به دین اسلام می کنید در صورتی که توهین کردن شما به هر نحوی به دین اسلام ادامه پیدا کند پیدا کردن منزل شما در خ احتشامیه برای ارهابیون اسلام کاری بس ساده است و در صورتی که قصد راه اندازی وبلاگی نو را دارید که پایه اش توهین به دین ، از هر نوعی چه اسلام و چه مسیحیت باشد، پیدا کردن شماره تلفن شما هم آقای الف 1380 (لازم است سه رقم دیگر را هم ذکر کنم؟) کاری بس ساده است، پس ارهابیون یافتن انسانهایی مثل شما برایشان راحت تر از هر کاری ست، پس به هر سه شما توصیه اکید می کنم که اهانت به هیچ دینی، چه اسلام، چه مسیحیت و هر آئین الهی را سر منزله درگیر شدن خودن با گروه ارهابیون اسلام بدانید.
و من ا... توفیق
 
! خب
 
ما فقط چند تا سوال داشتیم قبل از اینکه ارهاب بشویم.
اولیش اینکه "وقیحانه نگاری" یعنی چی کار ؟
دومیش اینکه " سرمنزله " یعنی چی ؟
سومیش اینکه " خودن" اصلا کی هست که قراره ارهابیون به خاطر وبلاگ باهاش درگیر بشن ؟
چهارمش هم اینه که ارهابیون وقتی با یکی درگیر می شن چیکار می کنن ؟ تو وبلاگش کامنت می دن ؟ یا تو شیکمش چاقو می کنن ؟
اگه این دومی است لطف کنن یک لیپوساکشن هم برای ما بکنند لاغر بشویم.
 
Post a Comment

........................................................................................

Tuesday, February 01, 2005

٭
نظرتان در مورد این یکی چیست ؟


2- کتاب زندگي پس از مرگ
-----------------------------
1- انسان پرسيد : پس از مرگم چه خواهم شد ؟
2- و خدا گفت : هيچ
3- انسان پرسيد : روحم چه مي شود؟
4- خدا گفت : هيچ
5- انسان پرسيد : در روز داوري چه خواهد شد ؟
6- خدا گفت : هيچ
7- انسان گفت : پس عدالت وجود ندارد.
8- خدا گفت : مي دانم.
9- و خدا همه چيز را مي داند.
10- و خدا گفت : نگاه کن
11- درختها خشک مي شوند و مي پوسند. جانوران مي ميرند و مي پوسند. حتي سنگها هم مي پوسند.
12- بعد باد به آنها مي وزد و بخشي از آنها را مي برد.
13- بعد باران مي بارد و آنچه مانده است را با خود مي شويد.
14- بارانها با هم جمع مي شوند و نهرها را مي سازند. نهرها با هم جمع مي شوند و رودها را مي سازند. و رودها به دريا مي ريزند.
15- انسان گفت : فهميدم : پس جهان پس از مرگ در زير درياست.




Comments: Post a Comment

........................................................................................

Home