BOLTS




Thursday, March 18, 2010

٭
به سخت جاني خود اين گمانمان نبود
-------------------------------------------

اين چند روز كه بگذرد، سال سياه 88 خواهد رفت. يكروز بالاخره باران هم خواهد آمد و هرچه مانده از اين همه تلخي را خواهد شست، خواهد برد.
بعد ما خواهيم ماند با خاطره هاي فراموش نشدني نوار سبز شمال تا جنوب شهر، شرق به غرب شهر.
ما خواهيم ماند با خاطره شبهاي تا صبح بيدار، خاطره اولين ها، اولين نماز جمعه سبز، اولين روز قدس سبز.
ما خواهيم ماند با خاطره اينكه بهار بود، خرداد بود، سبز بود و سبز مانديم، تمام پاييز، تمام زمستان. سبز مانديم بي برگريزان. سبز مانديم تا بهار آمد.

يادش كه بيفتيم، گلويمان مزه غم خواهد گرفت. تلخ خواهد شد گلويمان از عيد سياه مادر سهراب كه سين سفره اش نبود، تلخ خواهد شد گلويمان از هفت سين بي پدر فرزندان زيدآبادي. چشمهايمان سرخ خواهد شد از تصوير آخرين نگاه ندا.

بعدها مغرور خواهيم بود از خودمان، از سخت جاني مان كه اين همه اندوه ديديم و پشتمان نشكست. مغرور خواهيم بود از خودمان كه دوام آورديم اين همه كابوس را و بيدار مانديم تا خورشيد بدمد. چله نشستيم اين شب تاريك را تا صبح، زمستان را گذرانديم تا بهار.
مغرور خواهيم بود از خودمان كه مسيري را رفتيم كه تازه بود، جذاب، ترسناك و گنگ، درست مانند لحظه اول عشق.
مغرور خواهيم بود از خودمان كه انسان بوديم و انسان مانديم. مغرور خواهيم بود كه اولين جنبش طبقه متوسط را شكل داديم. جنبشي كه مركزش زندگي بود نه مرگ، ايجاد بود نه اعدام. جنبشي كه مي روييد، سبز بود، هر روز جوانه مي زد و شكوفه مي داد.
لبخند به لبمان خواهد آمد از مير مان و از زهرايش دست در دست.

يادمان خواهد آمد كه عيد كه رسيد، سبزه هايمان از هر سال سبزتر بود.
يادمان خواهد آمد كه باران آمد، وجود ما را شست از اين همه غم. همه اشكهايمان را شست. همه ترسهايمان را برد. يادمان خواهد آمد كه تمام آدمخواران مزدبگيرشان در برابر خنده هاي ما بي سلاح بودند. در برابر جشن ما. آتش مان شب تاريكشان را سوخت، خواب از چشمشان گرفت.

يادمان خواهد آمد كه سبز بوديم، تمام پاييز و زمستان. سبز بودن را زندگي كرديم، سبز مانديم تا بهار آمد.



Comments:
اینک که تیغه های تبر های مست
دارم به جان و تن
می بینم از فراز
بر سرزمین سوختگی
یورش بهار
 
من نمی خوام اون روزا یادم بره ... من هنوز با یاد آوریشون زنده ام انگار
 
Post a Comment

........................................................................................

Tuesday, March 02, 2010

٭
آقاي ب و شاهكار تازه اي در كشف محققين جوان
---------------------------------------------------
آقاي ب معتقد است كه اين همه تلاشي كه خبرگزاري هاي ايران در كشف محققين جوان انجام مي دهند، اگر در كشف مسئله وحدت ميدان انجام شده بود، تا امروز يك دوجين نوبل علمي به ايران تعلق گرفته بود.
خبرنگاران عزيز اين خبرگزاري ها با زحمت و تلاش تمام در انواع دهكوره هاي گمشده در جستجوي دانشمندان ، نوابغ و محققين و مكتشفين جواني هستند كه در نبود مطلق امكانات، مسايلي را حل كرده اند كه هيچيك از دانشگاههاي معظم عالم با تمام امكانات تحقيقاتي شان موفق به انجام آن نشده اند.

آخرين شاهكار در كشف محققين جوان، كشف آقاي "علي اسد زاده" است.
خبر خبرگزاري فارس در اين زمينه را بخوانيد: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8812091272
محقق جوان كشف شده توسط خبرنگار حوزه و دانشگاه فارس داراي افتاخارات زير است :
- رتبه سوم پژوهش‌هاي برتر جهان در لندن سال 2008
- برگزيده "اولين گام به سوي جايزه نوبل دانش‌آموزي " در لهستان سال 2007
- رتبه اول جشنواره علمي ژاپن سال 2007
- رتبه اول جشنواره خوارزمي در رشته فيزيك سال 1385
- همچنين رتبه اول جشنواره خلاقيت و نوآوري سال 1386

با يك نگاه به وجنات اين محقق برگزيده مي توان ديد كه جايزه نوبل اصلا حق مادرزادي ايشان است و اگر تا امروز هم همه جوايز نوبل و اسكار و گرمي همه سالهاي اين قرن را به ايشان نداده اند كلي ظلم كرده اند و البته صد در صد اين امر ناشي از برخي توطئه هاي استعمار و ايادي آن است.
اما جايزه "اولين گام به سوي جايزه نوبل دانش آموزي" كه ايشان در سال 2007 كسب نموده اند واقعا مايه افتخار اين كشور است. يا بهتر بگويم، اگر كسب كرده بودند مايه افتخار كشور مي بود.
فهرست دريافت كنندگان اين جايزه در سال 2007 در صفحه زير قابل مشاهده است:
http://info.ifpan.edu.pl/firststep/res_fsXV.html
متاسفانه ايشان چنين جايزه اي را از ارگان برگزار كننده اين جايزه دريافت نكرده اند، البته گاه پيش مي آيد كه عمه مهرباني براي تشويق برادرزاده عزيزش جوايزي از قبيل توپ پينگ پونگ يا جوراب اسكاچ به او داده باشد و شايد هم پيش بيايد كه عمه خيلي مهرباني وجود داشته باشد كه محبت خود را با ارائه جايزه نوبل نشان بدهد.

برسيم به الباقي افتخارات بي شمار ايشان :
با توجه به اينكه اين محقق برجسته در سال 85 هفده سال داشته اند، لابد در بخش دانش آموزي جشنواره خوارزمي شركت كرده اند. فهرست طرحهاي برگزيده اين سال در لينك زير قابل مشاهده است و همانطور كه انتظار داريم، نامي از اين تاج سر عالمان و افتخار دانشمندان ايران در اين فهرست ديده نمي شود.
http://kharazmi.medu.ir/IranEduThms/theme2/cntntpge.php?pgid=99&rcid=6

جشنواره خلاقيت و نوآوري هم اساسا از سال 1387 شروع بكار كرده است و در سال ادعايي ايشان كلا وجود نداشته است:
http://www.sips.ir/sips_fa/index.php?option=com_content&task=view&id=43&Itemid=46

درباره اينكه "پژوهش برتر جهان در لندن" و "جشنواره علمي ژاپن" چه جور موجوداتي هستند اطلاع خاصي بدست نيامد..

البته اكتشافات جالب خبرنگار فارس به همينجا ختم نمي شود :
ايشان به ادعاي خبرنگار فارس عضو "بنياد علمي نخبگان كشور" اند، البته ظاهرا منظور ايشان "بنياد ملي نخبگان" است كه از قضاي روزگار هيچ نشاني از محقق اكتشافي اين خبرنگار در اين بنياد وجود ندارد:
http://www.bonyad-nokhbegan.ir/index.php?searchword=%D8%B9%D9%84%D9%8A+%D8%A7%D8%B3%D8%AF+%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87&ordering=newest&searchphrase=all&option=com_search

بحث درباره ادعاي اين جانشين به حق انشتين و نيوتن و ابن سينا درباره افزايش 37 درصدي بازدهي نيروگاههاي هسته اي (از 33 به 70 درصد) هم انقدر با نمك است كه حد ندارد.
حداقلش اين است كه اگر چنين موضوعي باشد، دولت ايران بهتر است 10 ميليارد دلار از 20 ميليارد دلاري كه قرار است با آن در طي 16 سال آتي 20 هزار مگاوات برق هسته اي ايجاد كند را به ايشان بدهد و در عوض تنها نصف نيروگاههاي برنامه ريزي شده را بسازد و با توجه به افزايش بيش از دوبرابري بازدهي نيروگاه، كلي هم سود كند. 10 ميليارد دلار پول كمي نيست ها، مي شود با آن حدود 100 ميليارد آدامس خروس خريد و كلي سرگرم شد.

جهت اينكه يادي هم از علم و دانش شده باشد بد نيست كه اين خبرنگار محترم و محقق برجسته بدانند كه يك چيزي وجود دارد به اسم "سيكل ترموديناميكي" و خلاصه اش مي شود اينكه در تبديل انرژي از شكلي به شكل ديگر، مقداري انرژي هدر مي رود.
در بهترين حالت در يك نيروگاه اتمي، ميزان بازدهي از 50% فراتر نمي رود.
http://www.world-nuclear.org/info/inf32.html


آقاي ب مي پرسد : اين خبرنگارها گوگل مي دانند چيست؟ دبيران سرويس و سردبيران چطور؟

آقاي ب البته مي داند كه خبرگزاري فارس كلا انقدر راستگو است كه صحت تك تك كلمات اخبارش عين قرآن در پناه خداوند حفظ شده است و در اصل آكادمي علوم لهستان و ستاد برگزاري جشنواره خوارزمي و بنياد ملي نخبگان و سايت گوگل و خلاصه همه بقيه دروغگو هستند، الا خبرگزاري فارس و آقاي ا.ن.

Labels:




Comments:
:)))))))
عالیه این کارت!!! که دنبال راست بودن همه چیز میگردی
باید شما رو بکنن رئیس آموزش و پرورش!ا
 
In 2 taa post akharet shahaakr bood Nader.

Leili
 
البته توجه داشته باشید که با همه ی اینها هنوز ضریب هوشی ایرانیها از تمام دنیا بالاتر است...نمونه اش همین ساجده خانم دختر آقای کمالی خودمان که بعداز ظهرها در زیر زمین خانه شان مشغول شکافتن هسته است
 
‌آقاي خبرنگار و دبير سرويس و سردبير و غيره مي دونن گوگل چيه، اتفاقاً مي دونن كه تو هم مي دوني گوگل چيه،‌ولي اين رو هم مي دونن كه مخاطبي كه اين خبر براش توليد شده نمي دونه گوگل چيه!‌يا اگه بدونه دنبال چيزي نمي گرده و همين خبر سوپر موثق رو نوش جان مي كنه
 
نادر جان کارت خیلی درسته! چند وقت یک بار یه سری میزنم اینجا ببینم چی جدید نوشتی، میخونم روحم شاد میشه.

دمت گرم.
 
اگر كلا كلهم خبرگزاري ها و مسئولان عزيز جمهوري اسلامي يك لطفي كنند و بي خيال محققين و علم و عالمان و اينها بشن خيلي متشكر خواهيم شد.
 
aghaye bolts
jadidan shadidan moch migirina:))
omidvaram sale khoobi dar entezaremoon bashe... ma k selahi joz gerye v sarmayiei joz omid nadarim.
sarboland bashid.
 
Post a Comment

........................................................................................

Home