٭
شترق-----------
یک صدای بلند شترق در راهرو بیمارستان می پیچد.
بعد صدای آقای ب می آید که هق هق کنان فریاد می زند:
بیدار شو، تو نباید بخوابی.
و بعد یک صدای شترق دیگر می آید.
و بعد یک صدای شترق دیگر می آید.
بعد دوربین طول راهرو بیمارستان را طی می کند و وارد اتاق ماشین حساب آقای ب می شود و می بینیم که ماشین حساب آقای ب روی تخت بیمارستان خوابیده است و آقای ب هم دارد به او چک می زند.
پرستار بیمارستان وارد اتاق می شود و می گوید :
آقای ب شما به خودتان زحمت ندهید، بیمار وارد کما شده است است، با چک که هیچ، با پتک هم امکان ندارد بیدار شود.
در ضمن لطفا هوار نکشید، بیماران دیگر در حال استراحتند.
آقای ب صورت گریانش را با دو دست می گیرد و روی مبل بغل تخت می نشیند و خاطرات خوشش را با ماشین حسابش به یاد می آورد.
بعد ناگهان یاد ایمیلی می افتد که اخیرا همکاری برایش فرستاده است از اکتشافات افتخار آفرین ایرانیان و فکری به خاطرش می رسد.
سریعا وصل می شود به اینترنت و سایت
http://www.primenumbersformula.com را می آورد.
یک چاپ از محتویات سایت می گیرد و آنرا جلوی صورت ماشین حساب می گیرد.
ماشین حساب آقای ب یک نفس بلند می کشد و از کما بیرون می آید. می گوید :
خیلی وحشتناک بود، خیلی وحشتناک. من دنیای آخرت را دیدم. علی الخصوص جهنم را.
من به شخصه جنیفر لوپز را در جهنم دیدم. دو دستی چسبیده بود به مار غاشیه و می گفت : جون من نگذار این احمدی نژاد بیاد جلو.
آقای ب یک نفس راحت می کشد. بالاخره بعضی وقتها کما انقدرها هم بد نیست. لااقل باعث می شود که مهرورزی و عدالت پروری آدم خوب شود.
ماشین حساب آقای ب چشمانش را ریز می کند و می گوید : آها ! خوب گیرش آوردم.
و منظورش از "ش" در "گیرش" آقای پرفسور دکتر سید محمد رضا هاشمی موسوی است.
همانی که مسئله 2300 ساله فرمول اعداد اول را کشف کرده است و قرار است جایزه نوبل ریاضی را به این دلیل ببرد و جایزه یک میلیون دلاری مربوطه را هم قرار است به او بدهند.
ماشین حساب آقای ب می گوید: باز لااقل گلی به جمال اون یارو دختر 16 ساله و انرژی هسته ای اش.
( آقای ب لبخند شادی می زند، معلوم است که ماشین حساب آقای ب حسابی خوب شده است و بیماری واگیردار احمدی نژادی بودنش هم خوب شده است)
ماشین حساب آقای ب همانجا روی تخت بیمارستان کیبورد را قاپ می زند و می نویسد :
ماشین حساب آقای ب رسوا می کند ---------------------
آقای
پرفسور دکتر سید محمد رضا هاشمی در سایتشان ادعا کرده اند که فرمول ایجاد اعداد اول را کشف کرده اند.
سایت ایشان هست :
http://www.primenumbersformula.com
فرمول ادعایی ایشان هم هست :
ایشان در
سایتشان در زیر فرمول مربوطه نوشته اند :
Note : This formula is one of the on-to generating functions for the prime numbers that for every natural "m" it generates all the prime numbers (3,5,7,2,11,13,2,17,19, ...)
آقای
پرقسور دکتر سید محمد رضا هاشمی در سایتشان نوشته اند که تحصیلات لیسانس ایشان در زمینه الکترونیک بوده است و بعد دکترایشان را در زمینه آموزش از بوستون گرفته اند و بعد هم از اسپانیا دکترای ریاضی گرفته اند.
ایشان در سایتشان از کتب ریاضی متعددی هم که نوشته اند یاد کرده اند.
ماشین حساب آقای ب اول توضیح می دهد :
کسی که مدارج آکادمیک را طی کرده باشد می داند که نام دانشگاه در مدرک انسان خیلی تعیین کننده است. یک دارنده واقعی مدرک علمی، همیشه ذکر می کند که مدرکش را از چه دانشگاهی گرفته اند و. چه بسا که در یک سایت علمی در معرفی خود باید بنویسد که تز دکترایش در چه زمینه ای بوده است.
آقای پرفسور دکتر مورد نظر ما ظاهرا نمی دانند که در بوستون به تعداد موهای سر آقای ب ( که خیلی هم زیاد نیست) دانشگاه وجود دارد. ایشان دکترای آموزششان را از کدام اینها گرفته اند ؟ از MIT یا از North eastern؟ اینها زمین تا آسمان با هم فرق دارد.
در ضمن در اسپانیا هم به تعداد دوبرابر تعداد موهای سر آقای ب ( که باز هم عدد چندان بزرگی نمی شود) دانشگاه وجود دارد. دکترای ریاضی ایشان از کدامیک از آنها اخذ شده است ؟
اقای ب به شخصه به تعداد دانشگاههایی را می شناسد که یک مبلغ اندکی ( کمتر از 10000 دلار) پول می گیرند و مدرک دکترا در هر زمینه ای که بخواهید به شما می دهند. انجمن هایی هم هستند که در ازای مبلغ اندکی شما را به عنوان محقق برگزیده جهان در زمینه ای که بخواهید معرفی می کنند.
راستی کتابهای ایشان می دانید چیست ؟
بردار در صفحه و فضا
نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی موسوی، 152 ص / تک رنگ. (دبیرستان/ کنکور) انتشارات مدرسه.
تصاعدهای حسابی و هندسی
نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی موسوی، 164 ص / تک رنگ. (دبیرستان/ کنکور) انتشارات مدرسه.
تعیین دامنه و برد توابع
نویسنده: سیدمحمد رضا هاشمی موسوی، 136 ص / تک رنگ. (دبیرستان/ کنکور) انتشارات مدرسه.
توان و رادیکال
نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی موسوی، 188 ص / تک رنگ. (دبیرستان/ کنکور) انتشارات مدرسه.
حد، مفهوم، تعریف و محاسبه
نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی موسوی، 148 ص / تک رنگ. (دبیرستان/ کنکور) انتشارات مدرسه
حسابان 1 و 2
نویسندگان: احمد قندهاری، یداله ایلخانی پور ، هوشنگ شرقی، سیدمحمدرضا هاشمی موسوی، 448 ص / تک رنگ. (دبیرستان) انتشارات مدرسه.
یک راهنمای شرکت در المپیاد ریاضی هم نوشته اند و امثالهم.
مقاله علمی ایشان که برایش قرار است جایزه نوبل ریاضی را ببرد می دانید در کدام نشریه فوق معتبر جهانی چاپ شده است ؟
نشریه رشد برهان. متعلق به آموزش و پرورش. همانی که وقتی بچه مدرسه ای بودیم در مدرسه به ما می دادند و ما نمی خواندیم.
اما برگردیم به فرمول استثنایی ایشان.
توضیحا ذکر می کنم که آن علامتی که شبیه [] است بدون خط بالایی، معنی اش می شود :جزئ صحیح
(توضیح بیشتر برای کسانی که ریاضی واقعا یادشان رفته است : جزئ صحیح 1.21 می شود 1(
برگردیم به فرمول:
آن عبارتی که در توان می بینید، همواره جوابش یا یک است یا صفر. وقتی که 2m+1 عبارت (2m)! + 1 را عاد می کند، آن توان می شود یک و در غیر اینصورت می شود صفر.
پس نتیجه فرمول ایشان یا می شود 2 یا می شود 2m+1.
اما اگر2m+1 عدد اول نباشد، حتما بر عددی کمتر از m بخش پذیر است. در نتیجه(2m)! هم بر آن عدد بخش پذیر است و در نتیجه (2m)!+1 دیگر بر آن بخشپذیر نیست و پس توان عبارت ایشان می شود صفر و در نتیجه عبارت ایشان عدد 2 را ارائه می کند.
در نتیجه معنی حرف ایشان فقط این است که : 2m+1 اول است اگر که (2m)! + 1 بر آن بخشپذیر باشد.
بقیه آن فرمول پیچیده که می بینید حرف مفت است. که البته هیچ اثباتی هم برای این حرف در مقاله ایشان نیست.
آقای ب سالهای سال ( حدود 13 سال ) است که نظریه اعداد نخوانده است و چیز زیادی در این مورد یادش نیست. اما یک جستجوی سریع در ویکیپدیا به ایشان نشان می دهد که عبارت بالا، همان تئوری ویلسون درباره اعداد اول است. این تئوری که اولین اثبات آنرا لاگرانژ در 1773 ارائه کرده است بیان می کند که عدد n اول است اگر و فقط اگر (n-1)!+1 بر آن بخش پذیر باشد.
حالا اگر به جای n در این فرمول بگذاریم 2m+1 می شود همانی که آقای پرفسور دکتر فرموده اند.
در نتیجه فرمول جدید و خارق العاده ای که ایشان مدعی کشفش هستند، چیزی نیست بجز تئوری آقای ویلسون در 1770 که در 1773 هم اثبات شده است. تازه برای اینکه ضربه محکم تری به کشف بسیار جدید ایشان بخورد، ویکیپدیا یادآوری می کند که این تئوری 700 سال قبل از ویلسون بوسیله الحازن یا ابن الهیثم مطرح شده است.
فرمول ایشان خاصیت ریاضی بدردبخوری هم ندارد. برای محاسبات کامپیوتری هم فایده ندارد. دلیلیش این است که کامپیوتر اعداد بزرگ را گرد می کند و در نتیجه برای اعداد بزرگتر از چند عدد ابتدایی ( مثلا در excel برای اعداد بزرگتر از 9( فاکتوریل دوبرابر عدد انقدر بزرگ می شود که کامپیوتر نتیجه آن فاکتوریل را تقیریبی و غلط حساب می کند و به همین دلیل مثلا برنامه فوق برای اعداد بزرگتر از 19 همه اعداد فرد را تولید می کند مستقل از اینکه اول هستند یا نه.
آقای ب یادش است که وقتی که مدرسه راهنمایی می رفت، با تعدادی از دوستانش به این نتیجه رسیدند که تئوری نسبیت انشتین غلط است. حتی یادش است که با آن دوستان یک فرمول جایگزین هم به جای E=Mc2 مطرح کرده بودند.
امروز، آن حرفها و علی الخصوص آن فرمول ( که حتی از نظر دیمانسیون هم غلط بود) مایه خنده و تفریح آقای ب و دوستانش است.
آقای ب یک مدت پیش در تلویزیون دید که دو دختر دانشجوی رشته گرافیک مدعی شده بودند که بعد چهارم را کشف کرده اند. آقای ب فکر می کند که دخترخانم های گل ما وقتی که بزرگ بشوند نمی توانند به راحتی آقای ب به خودشان بخندند. بالاخره وقتی تلویزیون آدم را در حال چرند گفتن نشان داده باشد، آبروریزی اش بیشتر است.
آقای
دکتر پرفسور مورد نظر ما به نظر نمی رسد که بتواند خیلی به نظریه خودش و جایزه یک میلیون دلاری و جایزه نوبل اش بخندد، چونکه دیگر بزرگ شده است و این حرفها از یک آدم بزرگ دیگر خنده دار نیست، کلاهبرداری است.
نوشته شده در ساعت
12:53 PM