BOLTS




Monday, November 28, 2005

٭
برای صندوق خونه نوشتم که "بهار" وقتی خودشو پیدا می کنه که ...
و بعد یاد اون آهنگ دوست داشتنی "عروسی" محمد نوری افتادم. اونجاییش که میگه :
عروس با اوت تور سفید، رقصشو پیدا می کنه.
یک رقص هست که سالهاست که می خواهم بنویسمش و نمی تونم. تصویرهای اون رقص انقدر در ذهنم پیچیده شده که دیگه مطمئن نیستم که اصلا چنین صحنه هایی اتفاق افتاده یا نه.
اما از یک چیزی مطمئنم. گوش کنید :
تاب می خورد بدنش بی آنکه چیزی از قواعد جهان بر آن حاکم باشد خم می شود بر زمین و بر می خیزد بی آنکه جاذبه در برابرش مقاومتی کند. بعد دست راستش را مشت می کند نیم خیز می شود تا مشتش به زمین برسد و بعد آنرا آرام بالا می کشد. درست از میان بدنش و بالا می برد تا جایی که دستش می رسد. بعد آنچیزی که در مشتش بود آتش می گیرد و آتش پاین می آید تا تمام وجودش را بگیرد و بعد از هم می پاشد. قسم می خورم که از هم پاشید. به تمام اتمهایش تجزیه شد چراکه هیچ چیزی در جهان مادی امکان تجربه چنین کاری را ندارد.

از یک چیز دیگر هم مطمئنم: وقتی که بتوانم این رقص را آنجوری که بود بنویسم دیگر چیزی نخواهم نوشت. چون تمام چیزهایی را که در زندگی برایم مهم بوده است گفته ام.



Comments: Post a Comment

........................................................................................

Wednesday, November 23, 2005

٭
جناب آقای مارانای جونیور درست در همین لحظه در راه هستند.
امیدواریم که ایشن زود به مقصد برسند و انقدر خانم مارانا را اذیت نکنند.
تا دقایقی دیگر جمعیت خانواده مارانای کبیر حدودا 50 درصد افزایش می یابد.
ما خوشحالیم که اولین نفری هستیم که این موضوع را به ایشان تبریک می گوییم.



Comments: Post a Comment

........................................................................................

Sunday, November 13, 2005

٭
ما یک وبلاگی را شروع کردیم که اسمش هست آشپزباشی. ولی سوتی دادیم و آدرسش را غلط رجیستر کردیم :
Http://www.ahspazbashi.blogspot.com

وبلاگ عمومی هم هست. یعنی اینکه :
Username : ashpazbashi
password : khoraki
تا اینجای کار هم سرخاب صندوق خونه یک دستور فسنجون توش گذاشته.
نوش جان



Comments:
نادر جان
لطف كنيد و قرمه سبزي رو بزاريد.از گفتن اسمش هم دهنم آب اوفتاد!!!!
 
nader jan ta jaee ke yadame amare makaroni haye khoshmazato be hichkas nemidadi!
 
Post a Comment

........................................................................................

Saturday, November 05, 2005

٭
آقای شاه سینا صرامی به دنیای ما قدم گذاشت و با این عمل نسل پادشاهان اسطوره ای را ادامه داد. البته اینکه چطور از پدری مثل آقای الف چنین پسری بوجود آمده است خودش یکی از اسرار خلقت است. ما هنوز که ایشان را ندیده ایم اما همینکه شنیده ایم ایشان در همین سن کم چند روزه چندین برابر پدرشان فرهیخته هستند .
پیامبر هزاره سوم حضرت سید ابولفضل بیرقدار هم همین امروز و فرداست که ما را مشعوف کنند و جهان را از این سردرگمی نجات دهند. اینکه از آقای سر هرمس مارانا هم چنین فرزند خداشناسی بوجود بیاید هم از همان عجایبی است که در پاراگراف قبلی گفتیم.

اما دنیا بیش از آنکه از فضاهای پر تشکیل شده باشد، دارای فضاهای خالی است. برای تشکیل فضای خالی در جهان، ما دست بکار شده ایم و فرزندمان را که عدم باشد به جهان هدیه داده ایم. این فرزند ما چند میلیارد سال عمرش از خود ما و مادرش بیشتر است.



Comments: Post a Comment

........................................................................................

Home