BOLTS




Wednesday, April 21, 2010

٭
هوميوپاتي ، دارونما، تلقين و الباقي قضايا
----------------------------------------------
1- آقاي ب يك اعتقاد ساده اي دارد مبني بر اينكه موجود زنده چيزي بجز يك مجموعه واكنش شيميايي و ذخيره اي از اطلاعات (بصورت مجموعه اي واكنش هاي شيميايي) نيست. در نتيجه نسبت به هر ادعايي نسبت به بدن انسان كه نتوان آنرا بصورت تركيبي از واكنش هاي شيميايي و ذخيره اطلاعاتي وابسته به آن تفسير كرد بي اعتقاد است.

2- آقاي ب فكر مي كند كه اگر روش درماني اي براي انسان كار مي كند، بايد براي لوله آزمايش هم كار كند. ساده اش اينكه اگر روش درماني اي وجود دارد كه جلوي يك واكنش شيميايي ناخواسته در بدن انسان را مي گيرد بايد بتواند جلوي همين واكنش را در لوله آزمايش هم بگيرد. و متقابلا جلوي واكنش مشابه در سيستم هاي ديگر را هم بگيرد.

3- در نتيجه آقاي ب معتقد است كه اگر مانند هوميوپاتها معتقد باشيم كه دارو هرچه رقيقتر باشد و هرچه بيشتر هم زده شده باشد، تاثيرش قوي تر است، بايد قبول كنيم كه بنزين ماشين هم هرچه رقيقتر باشد و هرچه بيشتر هم زده بشود بهتر مي سوزد. بايد قبول كنيم كه آب نمك هرچه رقيقتر باشد و هرچه بيشتر هم زده شده باشد خيارشور بهتري ايجاد مي كند، بايد قبول كنيم كه كود شيميايي هرچه رقيقتر باشد و هرچه بيشتر هم زده شده باشد كمك بيشتري به رشد گياهان مي كند.

4- اين ميان موضوع دارونماها كمي بحث را پيچيده مي كند. مطالعات دارويي نشان مي دهد كه دارونماها هم درصدي از بهبود را باعث مي شوند و اين ابزاري مي شود در دست كساني كه ادعا مي كنند دارو نيست كه شفا مي دهد، شفا از جاي ديگريست.
چند نكته هست كه در اين ميان بايد مورد توجه قرار گيرد: اول اينكه درصد موفقيت دارونما در مقايسه با دارو به شكل قابل ملاحظه اي كمتر است.
دوم اينكه بدن به خودي خود مكانيسم هاي دفاعي اي دارد كه مي تواند در برخي شرايط با بعضي مشكلات مقابله كند.
مسئله اي كه باعث مي شود كه دارونماها انقدر موفق به نظر برسند اين است كه معمولا در مطالعات دارويي مقايسه بين بيماراني كه دارو مصرف مي كنند با بيماراني كه دارونما مصرف كرده اند انجام مي شود. اگر گروه سومي كه هيچ درماني نشده اند هم به مطالعه اضافه شود، داده جالبي بدست مي آيد.
مطالعه اي كه در سال 2001 انجام شد (لينك) نشان مي دهد كه دارونما همانقدر موثر است كه عدم درمان. در واقع پلاسبو هيچ تاثيري ندارد، آنچه به عنوان اثر دارونما خوانده مي شود توانايي ترميمي طبيعي بدن است.
مطالعات ديگر نشان داده اند كه تاثير دارونما تنها در زمينه تسكين درد قابل توجه است و در زمينه بهبود ديگر فاكتورهاي حياتي تاثير قابل اثباتي از دارونما مشاهده نشده است.
از قضا اين توانايي تسكين درد بوسيله دارونما و يا بوسيله تلقين، عاملي بسيار خطرناك در مسير درمان است. بدليل آنكه تسكين درد باعث مي شود كه درمان ريشه اي عامل بيماري به تعويق بيفتد.

5- خاصيت دارو و خاصيت درمان كلاسيك آن است كه مسير درمان قابل توصيف است. يك متخصص مي تواند توضيح دهد كه چرا ماده شيميايي با فلان فرمول خاص و با فلان درصد خاص، فلان تاثير را در ارگاني از بدن مي گذارد و چطور اين تاثير باعث بهبود علايم بيماري مي شود.
مسير توصيف و توضيح اين تاثير نيز مشخصا با اصول پايه علوم شيمي و زيست شناسي همخوان است.
اما در درمانهاي جايگزين (هوميوپاتي، انرژي درماني ، عرفان حلقه و ...) توضيح ارائه شده با اصول اوليه علمي ناهمخوان است.

6- يك ادعاي عجيبي كه درمانهاي جايگزين مطرح مي كنند اين است كه اين درمانها عوارض جانبي ندارند. گاهي اين ادعا را به اين دليل مستند مي كنند كه درمانشان از خود طبيعت گرفته شده و طبيعت هم كه لابد عارضه جانبي ندارد و هرچيزي هم كه اسم طبيعي رويش بيايد لابد خوب است.
تاثير هر روش درماني، به معني آن است كه تغييري در انجام بخشي از يك زنجيره واكنش شيميايي انجام شده است. چطور مي توان مدعي شد كه در صورت استفاده از مواد "طبيعي" ( كه لابد معني اش اين است كه اين مواد از گياهان صحرايي با جوشاندن در قابلمه منزل عمه جناب حكيم تهيه شده است) اين تغيير در زنجيره واكنش ها منجر به هيچ اثر جانبي اي نمي شود و در صورت استفاده از مواد مصنوعي (كه تحت كنترل دقيق آزمايشگاه هستند) اين تغيير باعث اثر جانبي مي شود؟ آيا پيش نيامده كه از خوردن زياد ماده طبيعي هندوانه دلتان آشوب شود؟ آيا ماده "طبيعي" نمك لب هايتان را ترك نمي زند، آيا ماده طبيعي اسيد سولفوريك پوستتان را آسيب نمي زند؟ چرا بايد تصور كنيم كه ماده "طبيعي" جوشانده برگ فلان گياه كوهي در قابلمه كثيف و نشسته فلان حكيم روستايي صد درصد موثر و بدون عوارض است؟

بعد كسي نيست كه بپرسد اگر زندگي "طبيعي" انقدر خوب و سالم و بدون عوارض است، چرا زندگي مصنوعي ما با سلامت بيشتر و با طول عمر بيشتري همراه است؟

7- ببخشيد تكراري شد. نگران اقوام و دوستانم هستم. نگرانم كه دارونما و تلقين و الباقي قضايا به سلامتشان آسيب برساند.

8- من فكر مي كنم كه بد نيست اين لينگ را ببينيد:
http://skepdic.com/placebo.html

Labels:




Comments:
من به همیوپاتی اعتقاد دارم. اثرشو دیدم خدایی
 
من چون به شما خیلی علاقه مندم و اعتقاد دارم به خودم اجازه میدهم که توصیه ای به شما بکنم : در مواقعیکه با موضوعی مخالفی و میخواهی از ریشه آنرا بزنی کمی بیشتر بررسی کن و کمی هم احتیاط .نهضتی که 215 سال است در دنیا شکل گرفته و امروز هرچقدر مخالف دارد موافق هم دارد و در آلمان هزینه های همیوپتی مورد قبول بیمه های درمانی قرار میگیرد حتی اگر حق به جانب شما باشد ( که بعید هم نیست )کمی در این زمینه احتیاط کردن ضروریست
 
نادر جان
احتمالا" ممکن است پیام من که از طریق کامپیوتر ژیلا ارسال شده به علت عدم دقت من به نام ژیلا امده باشد. ایشان کاملا" بی تقصیر است وگناه را به نام -دادا -بنویس
 
Post a Comment

........................................................................................

Home