BOLTS |
Subscribe to صفحه اصلی
|
Saturday, January 31, 2009
٭ تك واژه اي ها
........................................................................................---------------- اما اين همه چيزي است كه آقاي ب مي گويد وقتي مي خواهد درباره انتخابات رياست جمهوري، خاتمي، كروبي، قاليباف يا موسوي، رابطه ايران و آمريكا و وضعيت اقتصادي سال آينده حرف بزند. Labels: تك واژه اي ها نوشته شده در ساعت 5:03 PM
Comments:
Post a Comment
Friday, January 23, 2009
٭ آقای ب و نطفه های مرگ
........................................................................................-------------------------------------- آقای ب می گويد : هر کسي، چيزي ، کسي ، جايي يا کاري دارد، که به آشوبش مي کشد، نگرانش مي کند، نا آرامش مي کند. تلخش مي کند به غايت و به زهر مي آميزدش. Labels: آقای ب نوشته شده در ساعت 7:22 PM
Comments:
Post a Comment
Saturday, January 17, 2009
٭ به فكرم افتاده كه بنويسم :
"پس" نه هيچ چيزي قبلش و نه هيچ چيزي بعدش. فكر مي كنم كه مجموعه اي پست داشته باشم تحت عنوان تك كلمه اي ها. بدون عنوان، بدون توضيح، يك كلمه تنها. قديمترها، شيفته تصاوير بودم. تصاويري كه با واژه ساخته مي شد.دلم مي خواست اگر متني (يا اتودي از شعري) مي نويسم،تصاويري داشته باشد كه خواننده را با خود همراه كند. بعد تر ها دنبال صداي كلمه ها افتادم، موسيقي واژگان. تازگي ها فكر مي كنم به تك كلمه ها. تك كلمه هايي كه پس و پيش ندارند، تك كلمه هايي كه نه تصويري مي سازند، نه معنايي خاص دارند. در اين تك كلمه هاي من، واژه هاي پيچيده با بار معنايي والا وجود ندارند. خيلي هايشان حتي تك سيلابي اند : "چي؟" يا "تا" نمي خواهم اداي پست مدرن در بياورم. كلا هيچ ايده اي هم درباره تئوري پردازي و اينجور مزخرفات ندارم. براي همين پست امروز من هست : "پس" همه اين بقيه بي خود است. Labels: تك واژه اي ها نوشته شده در ساعت 4:35 PM
Comments:
خوبید؟ هرچند که حتی کامنت هاتون هم تلخ گسی دارند که حکایت از خوب نبودن حالتون داره. آره من هم منظورم این بود که دیگه هیچ فیلمی نفس گیر نیست. ولی هوای تهران هنوز نفسمونو بند نیاورده. پوست کلفت تر از این حرفا شدیم به گمانم. پس.
شما خواهی نخواهی مدرن هستید قربان ..ضمنا جایتان را تابستان خالی میکنم ..یونان بدون جزیره هایش زیاد معنایی ندارد
Post a Comment
٭
........................................................................................هميشه در هر خانه اي جايي هست كه سرد باقي مانده. اينرا بابك احمدي نوشته است. در يكي از تحليل هاي سينمايي اش. نوشته شده در ساعت 4:26 PM
Comments:
Post a Comment
Saturday, January 10, 2009
٭ آقاي ب تكراري مي شود. خيلي تكراري
........................................................................................-------------------------------------- 1- نويسنده وبلاگ PersianAtheist.com از قول آقاي Andy Rooney نقل كرده است كه : "همه در ابتدا آتئیست هستند. کسی با اعتقاد به چیزی زاده نشده است. کودکان آتئیست هستند تا زمانی که دین به آنها تلقین نشده است." دوست عزيزي هم در گودر كامنت گذاشته است كه : "ایضا خامخوار هستن و اگه بهشون اجازه بدی با پی پی شون روی دیوارها آثار هنری خلق می کنن. خوب که چی؟ لابد اینام درسته چون ذاتیه دیگه" و دوست عزيز ديگر كامنت گذاشته است كه "اندي روني = آقاي ب". معلوم نيست اين وسط كه، من آواز خواندنم مثل اندي است يا فوتبال بازي كردنم مثل روني؟ و آنوقت لابد من اين وسط بايد از حرف كسي كه كس ديگري نقل كرده است دفاع كنم! 2- من دفاع مشخصي از حرف آقاي روني ندارم. اما دفاع خيلي مشخصي از بحث هاي قديمي ام در اين زمينه دارم. براي يادآوري تكرار مي كنم كه در آن بحث قديمي، من مدعي شده بودم كه "دين" پاسخي بسيار پيچيده به سوال هستي شناسانه بسيار پيچيده اي است. و گفته بودم كه صحيح نمي دانم كه چنين پاسخي، بدون آنكه توانايي درك منطقي و علمي در كودكان سنين پايين بوجود آمده باشد، به آنها القا شود. 3- بحث را بايد بازتر كنم و دين را دو بخش نگاه كنم، يكي قسمت اعتقادات كه فلسفي است(و علمي و منطقي) و ديگري بخش احكام كه فرهنگي است. نيمه فلسفي دين، همان قسمتي است كه مدعي مي شود كه خدا وجود دارد، كه يكي است، كه دنياي پس از مرگ وجود دارد، كه جهان هدفمند است و زندگي انسان هم هدفمند است. نيمه فرهنگي اش هم همان است كه مي گويد حجاب داشته باشيد، كه مشروب الكلي نخوريد كه نماز بخوانيد و روزه بگيريد. 4- روش علمي براي پاسخگويي به سوالات نيمه ي فلسفي دين كارايي ندارد. بحث هاي (گاه سفسطه انگيزي) مي توان كرد كه در اثبات يا رد دين باشد اما حقيقت آن است كه وجود خدا را نمي توان از نظر علمي ثابت كرد. از نظر علمي هم نمي توان ردش كرد. مي توان به صورت علمي اثبات كرد كه مركز منظومه شمسي، خورشيدي است با چنين مشخصاتي و مي توان نشان داد كه اين مركز يك ستاره تك است و مثلا مي توان نشان داد كه در برخي منظومه هاي ديگر، ستاره مركزي به صورت جفت ستاره وجود دارد و باز مشخصات اين ستاره ها را هم مي توان از روش علمي با دقت مناسبي تعيين كرد. اما نمي توان آزمايش علمي اي تعريف كرد كه تك يا جفت بودن خدا و مشخصاتش را نشان دهد. براي هدفمند بودن دنيا يا وجود جهان پس از مرگ هم همينطور. و البته براي آمار در مورد تعداد دانشمنداني كه به خداي ابراهيمي باور دارند هم، به بحث قبلي ارجاعتان مي دهم و يادآوري مي كنم كه ادعايي مثل "همه دانشمندان به وجود خدا باور دارند" مستندات پشتيبان كافي ندارد و از قضا آمار موجود در كشورهاي پيشرفته با اين گفته همراهي نمي كند. 5- در واقع، يك انسان علم گرا دليلي نمي بيند كه دنيا حتما هدفمند باشد. اصلا چرا بايد اين همه بر همكنش فيزيكي و شيميايي در اين همه كهكشان، همه اش هدفش اين باشد كه يك كد ژنتيكي خاص تشكيل شود (خاطرتان هست كه در ديني دبيرستان مي خوانديم كه هدف از خلق جهان، آفرينش پيامبر اسلام بوده است) يعني اين همه ميلياردها و ميلياردها كهكشان وجود دارند و در هركدام اين همه برهمكنش فيزيكي و شيمايي رخ مي دهد براي همين 46 عدد كروموزوم خاص، همين يك دي ان اي خاص؟ نمي شد خداوند يك مقدار بهينه سازي در خلقت انجام مي داد و به جاي اينكه اين همه ماده و انرژِي مصرف كند مستقيما همين يك مولكول را مي آفريد؟ 6- در مورد تجربيات نزديك مرگ NDE هم لابد خيلي هايمان شنيده ايم. اما اين موضوع هم هيچ اثبات كننده علمي اي براي اينكه دنياي پس از مرگ وجود دارد نيست. منظورم ساده است : فرض كنيد كه يك موجود زنده در نزديكي مرگ قرار گرفته است، يعني اينكه بخش قابل توجهي از دستگاههاي حياتي اش از كار افتاده اند، به نظرتان عجيب مي آيد اگر ادعا كنم كه مغز هم ديگر نمي تواند در چنين شرايطي درست كار كند و دچار توهم مي شود و اين دالان نور و صداهاي عجيب و اينها هم نتايج توهم كذايي است؟ 7-بيست و يك گرم كذايي وزن روح آدمي هم كه فكر كنم همه متفق القول قبول داشته باشيم كه بيخود است. وگرنه در اين صد سال اخير كه جمعيت جهان چهار ميليارد نفر اضافه شده است، بايد به جرم كره زمين هم 84000 تن اضافه شده باشد. ممكن است كه 21 گرم را نشود در اين كره ردش را گرفت، اما 84000 تن وزن اضافه بايد خودش را يكجايي نشان دهد. (قبول دارم كه در برابر جرم زمين ناچيز است اما براي خودش كم عددي هم نيست مي شود 4200 تريلي بار). 8- در مورد نيمه فرهنگي دين، بحثي ندارم. من علاقه دارم كه غذاي گوشتي پخته خورم، اما مي دانم كه بعضي ها هم گياه خوار يا حتي خام خوار اند. اگرچه از نقاشي خيلي هم سر در نمي آورم، اما ترجيح مي دهم كه براي نقاشي از آبرنگ يا رنگ روغن استفاده كنم، مي توانم تصور كنم اما كه هنرمندي بخواهد با مدفوع شكلي را ترسيم كند. به همين نسبت، من علاقه اي به حجاب ندارم و در عوض به نوشاميدني ها علاقه خاصي دارم. مي توانم تصور كنم كه كسي علاقه اي برعكس من داشته باشد. و البته برايم قابل قبول نيست كه كسي علاقه داشته باشد كه بخاطر علايقم من را شلاق بزند، يا بكشد، مگر اينكه قبول كند كه برعكسش هم صادق باشد. 9- ببخشيد اگر تكراري بود. در هر حال، هم بحث قبلي، هم تكرارفعلي هدفش اين بود كه انقدر تلاش كه براي آموزش اصول ديني به كودكان مي شود، اگر صرف آموزش منطق، روش علمي و مباني فلسفي مي شد، جاي دوري نمي رفت. نوشته شده در ساعت 5:31 PM
Comments:
تکلیف اون دالان نور مشخصه. چشمها نیمه باز هستند و مغز درست کار نمیکنه، در نتیجه کوچکترین نوری خیلی کشدار و پر تلالو دیده میشه، همچنین چشم توانایی تنگ کردن مردمک رو نداره. مثل وقتی که قرص اکستازی میخوری. هیچ دالانی وجود نداره . اگر دالان رو کسی دیده بود و رفته بود برنمیگشت این کس شعرا رو واسه ماها تعریف کنه که.
وقتي هم نه مي توان ثابتش كرد نه مي توان ردش كرد پس بايد بپذيزيم كه هم مي توان اعتقاد داشت و هم نداشت ولي قسمت تهوع آورش اين است كه روي چيزي كه ثابت نشده همه حرف خودشان را مي زنند!
منظورم اين هست كه هر كي با توجه به نظر خودش خودش را عقل كل مي داند و فرد داراي نظر مخالف را احمق! كاش كه ياد يگيريم كه بپذيزيم!
nazarieye man da morede kasayyi ke az marg ba khatereyi az behesht barmigardan kheyli sade hast:
Post a Comment
agar taraf vaghean morde bashe, pas maghzesh kar nemikone. maghzi ham ke kar nemikone, ghabeliate sabte etelaat ro nadare. pas vaghti ke adam dobare be zendegi bar migarde, gheyre momkene ke chizi az un moghe yadesh munde bashe. agar ham maghzesh kar mikarde ke pas namorde bude. in ke adam bege age beri nazdik e marg mituni ye zare un donya ro bebini ham kheyli birabte. in marze e nazdiki be marg koja taeen mishe?!? age chenin marzi vojud dare chera baraye hame in masael be vojud nemiad? in hame adam miran ta labe marg o bar migardan o hich nur o tunel i nemibinan. taklife una chie?!
|