BOLTS




Monday, November 03, 2008

٭
آقاي ب و علم پزشكي
-----------------------
آقاي ب ارادت ويژه اي به پزشكان و علم پزشكي دارد. اما اين مانع نمي شود كه يك مورد خيلي جدي را درباره اين موضوع مطرح نكند.

آقاي ب جمعه شب، بعد از دو روز احساس ضعف، بالاخره تب كرد و رهسپار دكتر شد.
آقاي دكتر، از آقاي ب سوال كرد كه مشكلش چيست. آقاي ب هم طبق معمول خيلي دقيق توضيح داد.
آقاي دكتر يك نگاه به حلق آقاي ب انداخت، يك نگاه به گوشش كرد و شروع كرد به نوشتن:
دو عدد آمپول پني سيلين، يك عدد آمپول مسكن، يك آمپول ضد حساسيت كه بايد هر چهارتايشان با هم همان شب تزريق مي شد. ده عدد هم آنتي بيوتيك سفيكسيم كه بايد در طي روزهاي آتي خورده مي شد، يا يكسري خرت و پرت ديگر.

آقاي ب از مطب دكتر كه بيرون آمد، كمي با خودش فكر كرد و تصميم گرفت قبل از اينكه چهار آمپول فوق را يكچا تزريق كند، نظر دكتر اورژانس بيمارستان بغلي را هم بداند.
دكتر اورژانس بيمارستان بغلي، يك نگاه به گلوي آقاي ب كرد، يك نگاه به گوشش انداخت و بعد گفت كه بيماري ويروسي است، يك قرص سرماخوردگي نوشت، با ويتامين ث و مولتي ويتامين.

آقاي ب شديدا به علم و روش علمي اعتقاد دارد. قسمتي از اين اعتقاد شامل تكرارپذيري و يكتايي وقايع است.
آقاي ب قبول دارد كه بسياري از روشهاي علمي، صد در صد دقيق نيستند، اما نمي تواند بپذيرد كه بررسي علمي يك واقعه از سوي دو نفر متخصص هم ارز به نتايجي انقدر متفاوت بيانجامد.

آقاي ب مي داند كه در شغل او، هر دو نفر متخصصي كه در مورد يك مسئله نظر بدهند، در نهايت به نتايجي خيلي نزديك به هم مي رسند. (بگذريم از تفاوت هاي سليقه اي). نمي شود كه يك نفر به اين نتيجه برسد كه ابعاد ستونهاي يك ساختمان دو متر در دو متر است و ديگري تشخيص بدهد كه ده سانت در ده سانت كافي است.
براي همين آقاي ب نمي تواند اين اختلاف نظر دو پزشكي را كه به آنها مراجعه كرده است درك كند.

آقاي ب معمولا وقتي با يك مسئله روبرو مي شود، معمولا زمان قابل توجهي براي بررسي آن و مطالعه جوانب آن صرف مي كند.
آقاي ب از خودش مي پرسد: يعني هيچكدام از اين دكتر ها به خودشان زحمت ندادند كه لااقل يك درجه براي آقاي ب بگذارند؟ شايد آقاي ب دروغ گفته بود كه تب دارد؟ يا شايد اشتباه كرده بود كه خيال مي كرد فقط يك درجه تب دارد و شايد 4 درجه تب داشت؟

آقاي ب فقط و فقط يك دكتر در اين چند سال اخير ديده است كه با دقت تمام و با حوصله تمام به حرف آدم گوش مي دهد، با حوصله و دقت معاينه مي كند و داروي بي خودي هم نمي نويسد. آقاي ب مي پرسد : چه بلايي به سر نسل جديد دكترهاي اين مملكت آمده است؟ چرا آن دكترهاي خوب قديمي به اين موجودات بي حوصله، بي دقت و كم سواد تبديل شدند؟

آقاي ب بايد در انتها تبليغ آن يك دكتر خاصي كه نام برد را هم بكند: خانم دكتر پريسا پورصميمي. چند سال پيش در ميدان كاج مطب داشت. بعد تر هم در بيمارستان آسيا بود. آقاي ب دو سه سالي است كه از ايشان خبر جديدي ندارد.

آقاي ب دو سه سالي است كه از بسياري از چيزهاي خوب قديمي خبر جديدي ندارد.

Labels:




Comments:
خوب طبق معمول باید توضیحاتی صرفا من باب روشن شدن بدم. به عنوان دفاعیه نخوندیش. در مورد این نمونه خاص که مطرح کردی اساسا یک سری بیماریهای فصلی مثل سرماخوردگی و آنفولانزا که همه گیر می شود مراجعین مطبها زیاد می شوند و با توجه به شرح حالی که بیمار می دهد معمولا با نسخه ای روانه می شود. اینکه چرا درجه تب گرفته نمی شود حق با شما است اما معمولا حال عمومی و شرح حال بیمار در این وضع تشخیص سرماخوردگی ویروسی را مسجل میکند. اینکه چرا نظر دو متخصص متفاوت است به خاطر تفاوت نگاه علمی شون نیست به خاطر فرهنگ حاکم بر بیمارانه. به عبارتی چون در ایران بین بیمار و پزشک رابطه پولی وجود داره. شما مجبوری برای از دست ندادن بیماران مطابق میل شون رفتار کنی. اگر به بیمار عام جامعه بگی ویروسیه و صرفا با خوردن مایعات و گرم نگه داشتن و نهایتا استامینوفن بیماریت ون خوب میشه و نیاز به آنتی بیوتیک نداره دفعه بعد به مطب نمیاد و میره سراغ دکتری که براش سوزن بنویسه یا لااقل کوآموکسی کلاوی سفیکسیمی چیزی بنویسه.درنتیجه برای اون دکتر صرف نمیکنه که با نگاه به طرفش و مصاحبت باهاش ببینه از چه قشری از اجتماعه تا مطابق با سطح فرهنگش براش نسخه بپیچه. لذا ممکنه یکی از همکاران به جنبه اقتصادی توجه نداشته باشه و علم رو مد نظرش داشته باشه و برای سرما خوردگی ویروسی 4 تا پنی سیلین تجویز نکنه. دیگری جنبه اقتصادیش براش مهم باشه و عادت کرده باشه مطابق میل بیمارش رفتار کنه درنتیجه آمپول رو مینویسه که اگر فایده ای نداره ضرری هم نداره ولی خوب مقاومت دارویی رو زیاد میکنه که بعدها سبب بیچارگی میشه. ولی تاکید میکنم باز هم اشکال از سیستمه تا آن پزشک خاص.در آخر هم طبق نوع نگاه خودت باید بگم اون جمله چرا به این موجودات کم سواد و بی حوصله و ... تبدیل شده اند حاصل یک مشاهده غلطه. یعنی چون آماری و جامعه آماری از پزشکان قدیمی تر و سوادشون نداری و هکذا جدیدی ها نمیتونی چنین ادعایی بکنی. اینکه این روزها آدم این چیزها رو بیشتر می شنوه به خاطر فاکتورهای دیگه ای که ناشی از گذر زمانه. برای همین هم اون یک جمله از بیخ و بن میتونه یک گزاره غلط باشه
 
آقا سه صنف هستن که رمز موفقیتشون در اینه که بهشون یقین داشته باشی. پزشک و معلم و آخوند. اگه شک کنی بهشون دیگه نمی‌تونن کارتو راه بندازن. طرف اگه دارونما هم بهت می‌داد (که در عمل همین‌کار رو کرده) اثرش زیاد فرقی با دارو نداشت.
بهت گفته بودم جز دندون‌پزشک، چشم‌پزشک و ارتوپد به بقیه‌ی پزشکها اعتماد ندارم. فرق اینا با بقیه اینه که می‌فهمم دارن چه می‌کنن!
 
من جمله ام در مورد پزشکان خوب قدیمی رو تصحیح می کنم. طبق معمول حق با آقای دکتر رضا است. یعنی اینکه تصور من از پزشکان قدیمی مشمول مرور زمان و مشمول گرد خاطرات شده است. علاوه بر اینٰ خاطرات خوب من از پزشکان متخصص قدیمی با مشاهدات بد من از پزشکان معمولی اورِِژانس مقایسه شده است.
در ضمن قدیم تر هاٰ من انقدر بد اخلاق و سخت گیر و موشکاف نبودم.
 
فكر نمي كنم اينجوري باشد كه دكترهاي جديد با دكترهاي قديم فرقي نداشته باشند!
همانطور كه استادهاي جديد با استادهاي قديم متفاوت هستند دكترها هم متفاوتند
نه همه! اما تعداد كسانيكه متفاوت هستند بيشتر شده
همانطور كه راننده تاكسي‌هاي جديد با قديم متفاوت هستند.
همانطور كه سبزي فروش محل با سبزي فروش الان متفاوت است
يه دليل مهمش ماديات هستش!! و عدم نظارتهاي مناسب، اينكه هر كسي به راحتي توي هر كاري وارد نشده كه خب در اينجا اصلا كسي اين موضوعات رو بررسي نميكنه
يك دليل ديگه هم اينه كه بعضي ها فكر مي كنند كه خدا هستند و خيلي درك بالايي دارند!! براي همين اين مشكلات پيش مياد
 
نسل جدید پزشکان تاجر با طعم قصاب هستند.
 
خطاب به رضا: و شما حتما میدونید که با تجویز بی رویه آنتی بیوتیک سهم خودتان را در ایجاد باکتریهای مقاوم به آنتی بیوتیک به خوبی ادا می کنید؟ باکتریهایی که ممکن است روزی باعث عفونت و اپیدمی خطرناکی بشوند که آن وقت نه تو مانی و نه من.
 
Post a Comment

........................................................................................

Home