BOLTS




Thursday, May 15, 2008

٭
مرخصی آقای ب
-------------------
1- حتی خودم هم از آقای ب خسته شده ام. از ماشین حساب هم خسته شده ام. خسته شده ام از اینکه از زور بی سوژگی اعداد چرند اخبار را بردارم و ضرب و تقسیم کنم.
2- اصلا همه مان می دانیم که اعداد چرندند، ایشان هم مزخرف می گوید. در ضمن عقل و منطق هم خوب است و به بلور آب هم نمی شود انرژی داد، خوب که چی؟
3- خسته شده ام از آقای ب، خسته شده ام از این پرسونای منطق و حساب و کتاب. دلم می خواهد مدتی خودم باشد. خود خودم.
4- برای همین، آقای ب را مدتی به مرخصی می فرستم، با ماشین حسابش. برای مدتی اینجا دوباره وبلاگ من است، وبلاگ خود خودم
5- من اینجا حرفهای غیر منطقی هم خواهم زد، حرف بی حساب، حرف چرند. فقط برای اینکه دلم می خواهد. دلم تنگ شده است برای حرفهای شخصی، برای احساسات درونی و برای کمی ادبیات، موسیقی و هنرهای دیگر.
6- البته نه برای همیشه. آقای ب زود بر می گردد، قول می دهم. برای ماشین حسابش هم باتری نو می خرم.

Labels:




Comments:
من تا حالا فکر میکردم تو و آقای ب یکی هستین؟!!خیلی از مرحله پرت بودم؟!!ه
 
har chi delet mikhad begoo azizam ma goosh mikonim
hooman
 
من و آقای ب یکی باشیم! خدا به دور. من حتی با خودم هم یکی نیستم.
 
جرقه هایی از حضور "قدرت" ها؟
 
ma montazerim:)
 
چه خوب. دوست دارم نوشته های اون ریختی رو. از رستوران و شام های دو نفره و عکس و اینها.
 
تازه ماشين حساب آقاي ب داره شهرتي براي خودش دست و پا ميكنه.پست توكا نيستاني راجع به "اردشير رستمي" رو بخوني منظورمو مي فهمي.
 
اقای ب و ... جالب بود . ;)

Hafez is every Iranian’s great poet. Everyone reads him and believes that Hafez has talked to him/her directly. Every Iranian lives with Hafez and heeds his advice. A poet whose poetry never ages, and for seven hundred years has provided lovers and those in need of advice a poetic way of expression. I live with Hafez .I have a small collection of twelve Hafez books .Share your favorite Hafez poetry, or, if you feel like it, please open a Faal for us. I have already made my wish and I’m waiting to hear from you. Best Regards….

منتظرتم
 
نادر عزیز،

بسیار از نوشته‌هایت لذت بردم (نوشته‌های قبلی در واقع!)، و من هم با کسی که گفته بود حوصله‌ات در توضیح دادن و دفاع منطقی از نظراتت انسان دوستانه است. این نظر برای پست‌های قبلی بود، اینجا می‌نویسم که نظرت را جلب کند!

از آنجا که من هم حوصله‌ام در خواندن کم نیست، با توجه به نظرهای مخاطبان وبلاگت حس می‌کنم مهمتر از بحث در مورد شبه علم و شبه آمار، باید توضیح ×بسیار× مفصلی در مورد علم بدهی (با مثال و ...). استفاده مخاطبان (از جمله همسر محترمتان) از کلماتی مانند "اعتقاد" در میانه یک بحث علمی (و بخصوص متودولوژیک)، نشان دهنده عدم آشنایی با فلسفه علم و نحوه بحث علمی است.

هر چند که با توجه به نوع نوشته‌ها و علایقت حس می‌کنم در رشته‌ای مرتبط با علوم ریاضی و مهندسی تحصیل کرده‌ای، ولی شاید گریز به مسائلی مانند تکامل و یا مرگ، بتواند این عدم شناخت مخاطبان با فلسفه علم را با وضوح بیشتری نمایش بدهد. آن وقت است که تعداد کسانی که نمی‌خواهند از نسل میمون باشند، به مراتب بیشتر از کسانی می‌شود که نمی‌خواهند عشق - حتی به شوخی هم شده - با فعل و انفعالات شیمیایی قابل توضیح باشد.

من فرصت نکردم همه نوشته‌هایت را بخوانم، به همین دلیل اگر در نظرم به چیزهایی اشاره کردم که قبلا نوشته و یا توضیح داده‌ای، می‌باید نادانی مرا با لطف خودت ببخشی.
 
در خصوص حساب و كتاب كه آقاي ب خوب مي نوشت.
فكر كنم در خصوص خودت و احساسات شما رو دست آقاي ب هم بزني
 
Post a Comment

........................................................................................

Home