BOLTS |
Subscribe to صفحه اصلی
|
Sunday, September 17, 2006
٭ آقای ب صیدا را می بیند که دام می نهد
........................................................................................------------------------------------------------------- 1- گوش کنید : دام که می نهد صیدا، سنگ هم که باشد مسخر می شود. صخره هم که باشد دلش می شکافد. دام که می نهد صیدا، از خاک مرده کویر هم روح بر می خیزد. تات سرگردان است. می هراسد از دام و از رهایی هم. تات می گوید : چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم / ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر خواب ندارم / رفته است قرارم چون آهوی گم گشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم. و البته این را به زمزمه می گوید. 2- استاد کاستاریکا یا به قول خودشان کاستاریتسا با رویای آریزونایشان به روح آقای ب حظی رساندند که آن سرش ناپیدا. آقای ب از همینجا به ایشان درود می فرستد و برایشان طول عمر با عزت و سلامت طلب می کند. آقای ب می گوید : یاد بگیرید .البته روی سخنش با دیگر سینماگران جهان است 3- آقای ب از همان موقعی که برادر کجایی را هنوز ندیده بود هم به این برادران کوئن ارادتی داشت. برادر کجایی را که دید ارادتش دوچندان شد. دیروز بالاخره فرصتی دست داد و بیگ لوبوفسکی به سمع و نظر آقای ب رسید. آقای ب به برادران کوئن علی الخصوص جوئلشان سلام مخصوص می رساند و همان چیزهایی را که در وصف آقای کاستاریکا یا به قول خودشان کاستاریتسا گفته بود در وصف ایشان هم می گوید. آقای ب می گوید تنها از یک نابغه بر می آید که آن صحنه بر باد دادن خاکستر را در آخر فیلم قرار دهد. آقای ب برای همان یک صحنه هم که شده است، به این فیلم نمره کامل می دهد. 4- تهران اونیو همیشه یکی از سایت های مورد علاقه آقای ب بوده است. بحث امروز و دیروز نیست. چند سالی است که ایشان به این سایت ارادت دارد. آقای ب هم در ادامه آقای مارانا و خانم نازلی از همه شما می خواهد که آن داستانی را که به آن ارجاع داده اند بخوانید. آقای ب می گوید، خیلی از جملاتی که در آن داستان آمده است از زبان آقای ب است. چه بسا روح ایشان لحظه ای در بدن نویسنده حلول کرده باشد. 5- آقای ب به یک لژ بزرگ فراماسونری پیوسته است و به عنوان عضویت کمیته راهبردی بین المللی آن درآمده است که رئیسی آمریکایی دارد و اعضایش هم از انگلیس و چین و استرالیا و سنگاپور و آفریقای جنوبی هستند و آقای ب. و لازم به یادآوری نیست که تمام این کشورها زمانی مستعمره انگلیس بوده اند بجز آقای ب. آقای ب تصمیم گرفته است که از این موقعیت در جهت جاسوسی بر علیه منافع ملی اقدام نماید. دلیل دستگیری و اعدام قریب الوقوع ایشان هم همین امر است. 6- صبح های آقای ب بدون روزنامه شرق چیزی کم دارد. 7- درست است که عدد هفت خیلی عدد مهمی است و خدا هم دنیا را در هفت روز درست کرده است اما دلیل نمی شود که حتما آقای ب هم هفت بند مطلب داشته باشد. 8- آقای ب می گوید : ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال / خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو 9- گوش کنید : تار می تند صیدا. بند به بند. آنچنان ظریف که به چشم نمی آید و اما چنان که تات را به هر سو که رو کند در دام افکند. 10- آقای ب این بند دهم را هم می نویسد که به بهایی بودن متهم نشود. دلیلش هم این است که همان اجر و قربی که عدد هفت در بقیه فرهنگ ها دارد، 9 در بهاییت دارد. باورتان نمی شود، شما هم یک تور هند ثبت نام کنید و در دهلی به معبد نیلوفر بهاییان بروید و از توضیحات راهنمایتان که به فارسی سلیس شما را با اعتقادات بهایی آشنا می کند بهره ببرید و جزوه آموزشی مربوطه را هم بگیرید و بخوانید. آنوقت دیگر حتما تغییر دین می دهید و همه ادیان را کنار می گذارید و صبح تا شب فقط سنگ کتاب واژگان را به سینه می زنید. 11- آقای ب چند ماه پیش هم به شما گفته بود : گوش کنید : تا آن زمان که باد بوزد، خاکستر و خاک همسفرند تا آن زمان که باد بوزد 12- آقای مصطفوی دبیر موقت فدراسیون چملات بی نظیری گفته اند که ماشین حساب آقای ب را به درد می آورد. ایشان فرموده اند که قرارداد آقای برانکو یک میلیون و یکصد هزار دلار بوده است که طی بیست و یک عدد چک 210 هزار دلاری دریافت شده است. ایشان همچنین ذکر کرده اند که با توجه به آنکه آقای برانکو از بازیهای تبلیغاتی تیم ملی ( مانند جام ال جی ) ده درصد دریافت می کرده است، دریافتی ایشان به بیش از دو میلیون دلار بالغ شده است. به همین دلیل آقای ب به آقای مصطفوی یادآوری می کند که بیست و یک عدد چک دویست و ده هزار دلاری می کند از قرار چهار میلیون و چهارصد و ده هزار دلار و نمی شود یک میلیون و یکصد هزار دلار. در ضمن برای اینکه برانکو درآمدش از یک میلیون و صد هزار به دو میلیون برسد، لازمه اش آن بوده است که تیم ملی نه میلیون دلار از بازیهای تبلیغاتی به دست آورده باشد که اگر فرض کنیم که جام ال جی برای تیم ملی یک میلیون دلار هم درآمد داشته باشد باید نه بار جام ال جی برگذار شده باشد که نشده. آقای ب به آقای مصطفوی می گوید : پدر جان من ! مگر مجبوری مزخرف بگویی. یک عدد آب نبات چوبی بخر بنشین یک گوشه ، اب نبات بخور و حرف نزن. الخلاص. 13- آقای ب می گوید : اخلاق حاکم، اخلاق حاکمان است. این حرفش را هم به هیچ وجه توضیح نمی دهد. 14- فکر کردید ما می گذاریم که پستمان 13 بند داشته باشد که نحسی اش ما را بگیرد ؟ نوشته شده در ساعت 2:20 PM
Comments:
پسرم شما با این تات و صیداهایتان روح ما را صیقل دادید ها! اینها را جمع کنید بدهید ما بدهیم برایتان با طلای ناب بریزند. بعد هم این قربانی پدرسوخته بیگ لوبوفسکی را داشته و صدایاش تا حالا در نیامده بوده؟! آخر هم ما شیفتهی این ایدهی شما هستیم که در ابتدای هر تاتوصیدا میفرمایید: گوش کنید
من امروز انقدر آهنگ های حاج کاستاریکارو گوش دادم که هنوز لهجه یوگوسلاوم نپریده
جالبه که الان داشتم برای یک دوست در شرف مهاجرت که اوضاع روحیش هم بد بود همین من و دوست آمریکاییم رو می فرستادم... یاد تو افتادم و گفتم این نوشته به نادر میاد برم یک سری به وبلاگش بزنم فعلا تو ولیعصر تنها نیستی آقا جان، در رکابتیم
به به، آقای سهند! شما کجا و اینجا کجا؟
Post a Comment
شما همچین ناپدید شدید که ما گفتیم چه بسا این کره خاکی را هم ترک کرده اید و در جوار خانم انوشه انصاری زندگی شیرینی را در فضا براه انداخته اید...
|