BOLTS




Sunday, September 03, 2006

٭
آقای ب و یک من عسل
----------------------------
1- از آن روزهاست که آقای ب را با یک من عسل هم نمی توان خورد بسکه تلخ است.
آقای ب سعی می کند که این تلخی اش را تا حد امکان نشان ندهد. اما هرکاری که می کند بهتر از این نمی شود.
2- آقای ب می گوید که اصولا بعضی از ضرب المثل ها خیلی غلط هستند. مثلا آنی که می گوید "پایان شب سیه سپید است" چرا که این ضرب المثل دقت نمی کند که در عوض "پایان روز سپید هم شب سیه است"
3- آن چیزهایی که آقای ب همان هفته اول بعد از انتخابات نوشته بود یادتان هست؟ همانهایی را می گویم که دوستان در جوابش نوشته بودند که آقای ب جو گیر شده است و نوشته بودند که از ان خبرها هم نیست. آقای ب می گوید آنها را دوباره بخوانید و به توان بی پایان ایشان در پیشگویی آینده های تلخ و تیره آفرین بفرستید.
4- تلخی های آقای ب ادامه دارد : ایشان می گویند "اوضاع هسته ای" و البته این تلخ ترین صحبتی نیست که ایشان در امروز می فرمایند
5- آقای ب می گوید : "خدا اینجانب را بیامرزد و آن باقیمانده عمر اینجانب را که همین روزها بر باد خواهد شد بر عمر دوستان بیفزاید" دلیل این حرف ایشان هم این است که ایشان باید همین روزها به مشهد سفر کند و در نتیجه هواپیمای ایشان سقوط کرده و ایشان مرحوم خواهند شد.
6- آقای ب می پرسد : "مرگ بر آمریکا دانه ای چند در می آید؟" و باز می پرسد "نمی شود ما سهممان را نقد بدهیم ؟"
7- آقای ب ادامه می دهد "اگر دنیای آخرتی باشد، خون چند نفر را به گردن دانشجویان خط امام که سفارت را تسخیر کرده اند می نویسند ؟"
8- آقای ب پرانتز باز می کند و می گوید که اصولا این شماره زدنها برای ان است که آخرش از شماره 18 که این دفعه آخری سر هرمس به آن رسیده است حلوتر برویم گرنه کل این حرفها را در یک جمله هم می شد گفت.
9- آقای ب ادامه می دهد : "چند تا هواپیما باید در یک مملکت بیفتد تا وزیر راه استیضاح شود؟"
10- آقای ب ادامه می دهد : "خلبان به گفته خودش متوجه شده که چرخ نقص فنی دارد، با این وجود باز هم با آن چرخ روی باند فرود آمده است. الحق که آفرین به این دست فرمان. فقط حیف که اشتباه پیچیده است، اگر به طرف ترمینال منحرف شده بود اقلا دویست نفر دیگر را هم می کشت و امتیازش زیاد تر می شد و می توانست بدون کشتن غول آخر level به level دو برسد"
11- آقای ب می گوید دست مریزاد به مسئولان برنامه ریزی کشور ، برای امسال هزار میلیارد تومان برای مقاوم سازی مدارس اختصاص داده اند. امروز که یازدهم شهریور است تازه یادشان افتاده است که برای تخصیص دادن این مبلغ اول باید جداول برنامه چهارم را اصلاح کرده باشند و در نتیجه این مبلع حالا حالا ها قابل تخصیص نیست.
12- آقای ب می پرسد :" نمی شد از حرف زدن مالیات گرفت؟ مثلا برای هر وعده بی خودی هزار تومان و برای هر حرف دری وری دویست تومان. اینجوری کل بودجه مملکت در عرض یک هفته تامین می شد"
13- آقای ب برای اینکه نحسی سیزده ایشان را دچار نکند، مجبور است به چیزهای خوش یمن متوسل شود. ایشان می گوید "الف.نون."
14- آقای ب می گوید : "اقلا تکلیفمان اگر روشن شده بود که تحریم شده ایم یا نه خیالمان کلی راحت تر بود. مرگ یکبار شیون یکبار"
15- نه خیر ما هرچه می نویسیم به این شماره 18 لعنتی نمی رسیم.
16- آقای ب گل بود به سبزه هم آراسته شد. یعنی اینکه در حد فاصل شماره 15 و 16 دچار سردرد هم شد. البته مفنامیک اسید عزیزش را خورد اما فایده نکرد.
17- آقای رئیس جمهور عزیزمان اخیرا گفته اند که بیش از یکصد رئیس جمهور از سراسر دنیا با ایشان تماس گرفته اند و خواستار رهنمودهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شده اند. البته لازم به ذکر است که تعداد جمهوری های دنیا کلا یکصد و هفت عدد است و در نتیجه حداکثر پنج نفر از روسای جمهور در سراسر جهان جهت دریافت رهنمود به ایشان مراجعه نکرده اند. ( فکر کردید آقای ب حساب بلد نیست ؟ بیش از یکصد می شود لااقل یکصد و یک. یکی هم که خود ایشان، می ماند پنج رئیس جمهور به نیت پنج تن آل عبا )
18-معاون اجرایی رئیس جمهور فرموده اند که در سفرهای استانی هیات دولت جمعا 3257 مصوبه و موافقت نامه تصویب شده است. تعداد سفرهای استانی 18 عدد و متوسط ساعات جلسات به گفته ایشان چهار ساعت بوده است.
تقسیم می کنیم : 3257 تقسیم بر 18 تقسیم بر 4 می شود از قرار 45.236 عدد مصوبه در ساعت یا تقریبا هر یک دقیقه و بیست ثانیه یک مصوبه. که این ارقام نشاندهنده آن است که سرعت کار در هیات دولت پایین آمده است. بار قبلی که گزارش دادند هر مصوبه 0.9 ثانیه طول کشیده بود.
19- بله ما به این رقم رسیدیم و نشان دادیم که چیزی از سر هرمس مارانای ونیزی کم نداریم.
20- یک کاری بود که باید تا امروز ظهر ارسال می شد. هنوز نصفش هم نشده است و روز کاری تمام شد. برای آقای ب البته هنوز 6-5 ساعت از روز کاری مانده است. معمولا وقتی که ایشان کار را تعطیل می کند و به خانه بر می گردد فقط دزدها و رفتگرها در خیابان مانده اند.
21- یعنی فکر می کنید ما به این زودی ها از شماره زدن دست بر می داریم ؟ کور خوانده اید.
22- نه خیر کور نخوانده بودید و ما در همین شماره مبارک 22 این پست را تمام می کنیم.
23- دروغ گفتیم ، پستمان را در شماره 22 تمام نمی کنیم!
24- آن موقع که آقای ب شروع کرد به نوشتن، صبح بود، الان عصر است و چه بسا تا پست کردن این نوشته شب یا نیمه شب و حتی فردا بشود.
25- آقای ب می گوید، حتی اگر به اندازه امروز آقای ب تلخ باشید، حتی اگر انقدر سرتان درد کند، علاجش یک کرشمه دلبندترین است.
26- امروز فردای آنروز قبلی است و علاح هم همان بود که گفته بودم. آقای ب دوباره همان آقای ب قدیمی شده است.
27- آقای ب می گوید، حرفهای نگفته، معنای بیشتری دارند تا آنها که گفته می شوند. باورتان نمی شود نگاه کنید به هزار سال آقای امیر محمد و جمله انگلیسی بالای نوشته شان درباره تولد برادر مکرمشان حضرت بارون علی ونگر فاتح تگزاس را بخوانید. نوشته اند :
Some area born to sweet delight, some are born to sweet delight, some are born to endless
و البته این چیزی که نوشته اند قسمتی از آهنگی از جیم موریسون کبیر است و اینگونه است :
Some area born to sweet delight, some are born to sweet delight, some are born to endless night.
شما هم جای آقای امیر محمد بودید دستتان نمی رفت آن NIGHT را تایپ کنید وقتی که تبریک تولد می گویید.

آقای ب می گوید حرفهای نگفته معنای بیشتری دارند تا آنها که گفته شده اند و برای حرفش از این قبیل مثالها، هزارها می تواند ارائه کند



Comments:
شما كه خودتون اهل توليد عسليد چرا؟س
 
آقای ب برادر شما که حسود نبودی . حالا اون ۱۸ تا نوشت شما ۲۷. مهم مائيم که ميدانيم شما خيلی از آن خدانمای المپی باحالتری و به رفقا حال اتمی ميدهی حتی اگه کله پاچه هم بهمان نداده باشی ما مخلصيم .
راستی اگه حرفهای خاله زنکی خونت کم شد يه سری به وبلاگ من بزن .
 
این خدانمای المپی را خیلی خوب آمدید دخترم! هرچه باشد ذات ماراناییک ما با این «یک‌چیزی‌نمابودن» خیلی جور در می‌آید!
 
بحث رهنمود شد، من هم رهنمودی نوشتاری برای‌تان دارم آن‌هم این‌که «نحس» را با «سین» می‌نویسند و نه با «صاد».
 
کی شماره رئیس جمهور رو پخش کرده؟
کالر ایدی هم نداره فکر می کنه اینها که زنگ می زنن واقعا رئیس جمهور هستن
 
Post a Comment

........................................................................................

Home