BOLTS |
Subscribe to صفحه اصلی
|
Friday, June 26, 2009
٭ تمام شد. این یکی جنبش دیگر تمام شد.
........................................................................................نمی توانم تقصیر را به گردن رهبران آن بیندازم. من هم اگر بودم حاضر نمی شدم که کسانی بمیرند تا من به قدرت برسم.برای همین امتیاز مثبتی در کارنامه میرحسن و کروبی ثبت می کنم از اینکه از انسانیت بویی برده اند. بین 17 شهریور 57 تا دی ماه آن سال که شاه رفت و تا بهمن ماهش که الباقی ساختار حکومتی اش هم رفتنی شد، چند ماهی بیشتر فاصله نبود.بین این جنبش تا حرکت بعدی اما فکر می کنم بیشتر از اینها فاصله بیفتد.پیش بینی من این است که حرکت بعدی، دیگر از بالای شهر شروع نمی شود. برعکس شروعش از حاشیه هاست و از پایین شهر نشین ها که اینبار خاموش بودند. شورش حاشیه ها دلیلش بیکاری خواهد بود و فقر. پیش بینی اش ساده است : در این شرایط، کسی سرمایه گذاری نمی کند، دولت هم توان مدیریتی کافی برای اداره امور ندارد. روابط خارجی هم خراب و خرابتر می شود و در نتیجهبیکاری گسترش می یابد. سیاست دولت مبنی بر پرداخت نقدی به مردم هم نتیجه ای جز افزایش پایه پولی و در نتیجه تورم ندارد.یش بینی من این است که دولت برای رفع کسر بودجه اش دست به چاپ پول خواهد زد و آنوقت که تورم بالا برود، برای افزایش حقوق کارمندان یا افزایش پرداخت نقدی به مستمندان، باز هم پول بیشتری چاپ خواهد کرد. اگر قیمت نفت بالا نرود، گمان می کنم که بحران بعدی، چیزی حدود یک سال دیگر نمایان شود. جایی در زمستان این سال یا بهار سال بعد. نوشته شده در ساعت 5:08 PM
Comments:
مطمئن باش که این جنبش تمام نشده و نخواهد شد. چون درواقع جنبشی وجود نداشته و چیزی که وجود نداره، نمیتونه شروع یا تموم بشه. چیزی که من و تو و خیلی ها دیدم و شاید جزئی از اون هم بودیم، یک تغییر یا به نوعی یک رنسانس بود. تغییر در تفکر توده مردم. باز شدن چشم ها. که رفتار سران حکومت هم بدون خواست خودشون به این تغییر تفکر، کمک زیادی کرد.
در ضمن با اینکه با مقایسه تاریخی مسائل خیلی موافق نیستم. اما اگر بخواهیم شرایط الان رو به زمانی در گذشته تشبیه کنیم، اون 17 شهریور نیست! شاید 15 خرداد 42 شرایطی نزدیک تر به حالا داشت. شاد باشی!
من قبول دارم که معادل دانستن شرایط با شهریور 57 زیادی خوشبینانه است، اما باید قبول کرد که وضعیت از خرداد 42 هم خیلی متفاوت است.
در وضعیت فعلی، تعداد زیادی از سیاستمداران رسمی کشور ایران انتخابات را باطل اعلام کرده اند و مشروعیت حکومت را رد کرده اند. این گام خیلی بزرگی جلوتر از سال 42 است. فراموش هم نکنیم که ابزارهای ارتباطی خیلی با آن زمان متفاوت است. حتی همین وضعیت اینترنت فیلتر شده، روزنامه های بسته شده و اس ام اس قطع شده هم، باز صدها برابر بهتر از زمانی است که دستگاه فتوکپی و فکس نبود و حتی تلفن ثابت هم در تعداد اندکی از خانه ها وجود داشت. در دوره ای روزنامه ها و کتب سیاسی زمان انقلاب را از انبار بیرون کشیده بودم و می خواندم. با جرات می توانم بگویم که سطح شعور سیاسی در حال حاضر صدها بار بیشتر از آن زمان است. نکته عجیبی که در این جنبش رخ داده است آن است که از قشر بالای جامعه شروع شده است. حافظه من نمونه دیگری از چنین حرکتی را به خاطر ندارد. معمولا این حرکات بوسیله نیمه فقیرتر جامعه شروع می شوند، حاشیه نشین ها و بیکارها. شاید این امر کمک کند که این جنبش به نمونه ای بدیع بدل شود که در آن مسیرها، شعارها و خواسته ها، مربوط به اقشار فهمیده تر جامعه اند و در نهایت حرکت دیگر اقشار هم از این مسیر صورت بگیرد. من هنوز خوشبینم. فکر می کنم که من در طول عمرم، زندگی در کشوری آزاد را تجربه خواهم کرد. شاید چند ماه پیش انقدر اطمینان نداشتم. اینکه فاصله تا آن روز، پانزده سال است یا 6 ماه نمی دانم. اما می دانم که آن روز می رسد. برای همین خوشحالم که رای دادم. برای همین خوشحالم که از شما هم خواستم که رای بدهید. شرمنده شما نیستم از اینکه رای دادید و بعد تقلب شد. برعکس فکر می کنم که رای ما تاثیر خیلی بزرگی داشت. تمام آنچه این روزها می بینیم قدرت رای ماست. ما بودیم که رسوایشان کردیم. ما بودیم که مشروعیتشان را گرفتیم. ماییم که حتی اسلامشان را هم گرفته ایم. ما پرچم ایرانمان را پس گرفته ایم. گذارتان اگر افتاد، مصاحبه فرید ذکریا را در سایت سی ان ان ببینید. بیشتر هم اگر وقت داشتید، مقاله Barrels and ballots توماس ال فریدمن در سایت نیویورک تایمز را بخوانید.
من با زمسنان موافقم. تا زمستان خیلی اتفاقات خواهد افتاد. سیر حوادث تند تر از آنچیزی است که فکر می کنیم.
Post a Comment
اما در مورد حاشیه ها باید بگویم همین الان هم حاشیه ها بلند شده اند. با این تفاوت که جوانانشان برخاسته اند. اما در متن شهر خانواده های محافظه کاری را می شناسم که شدیدا موفق شرایط موجودند و خطر بیشتر از جانب آنهاست تا حاشیه ها و روستاهای ساکت
|