BOLTS




Sunday, May 24, 2009

٭
مي دانم كه خيلي فرقي نمي كند كه من اينرا اينجا بنويسم يا نه.
مخاطبين اين وبلاگ لابد انقدر مطالب گوناگون مي خوانند كه براي راي دادن و راي ندادنشان دلايل كافي دارند و لابد رايشان را هم تا الان مشخص كرده اند.
مي دانم هم كه كساني كه بايد تشويق به راي دادنشان بكنيم، زياد اهل وبلاگ نيستند.

اما با اين وجود، براي ثبت در تاريخ (!) مي نويسم كه من راي مي دهم و راي من به نام مير حسين موسوي خواهد بود.

دليل راي دادن من اين است كه كشورم بيش از اين تحمل كثافت كاري آقاي احمدي نژاد را ندارد. بيشتر از اين تحمل دروغ و دزدي را هم ندارم. بيشتر از اين هم نمي توانم تحقير بشوم.



Comments:
سلام بلاخره در دنياي پوچ و نهيليسم شما يه افاضه درست هم ديديم.هرچند بسيار عجيب بود اما قابل تقدير بود.
 
من اگر بعد از 6-7 سال وبلاگ نویسی، یکبار، یک قسمت از کتاب آسمانی تورات را بنویسم، آنهم برای اینکه حرفهای خیلی عجیبی است از زبان یک پیغمبر و در یک کتاب آسماین و مقدس، آنوقت دنیای من "پوچ و نهیلیسم" می شود؟
 
چرا موسوی؟ قصد تعیین تکلیف ندارم اما فکر نمی کنید برنامه اقتصادی مشخصی نداره؟ دزدی ترانه اومد زمستون که اول کارش باشه وای به حال بقیه! صداقت تو حرفاش به خصوص واسه مسائل 67 به گوش نمی رسه. کروبی هم برادر شغله! اما شیخمون اگه نتونه کاری کنه خوب بلده داد و بیداد کنه!
 
1- موسوي برنامه اقتصادي نسبتا مشخصي دارد ( تا حدي كه مي شود از يك كانديداي رياست جمهوري ايران خواست كه برنامه اش مشخص شود). و در واقع برنامه اقتصادي موسوي و كروبي بيش از 90% با هم يكسان است.
(اين جمله به نقل از دكتر نجفي در همايش شوراي هماهنگي تشكل هاي مهندسي در 4شنبه هفته گذشته است)
در واقع فلسفه اقتصادي تيم برنامه نويس موسوي و كروبي بسيار به هم نزديك است. در يك طرف نجفي است و كرباسچي، در طرف ديگر ستاري فر و زنگنه. دكتر نيلي هم كه اين وسط مشترك است.
2- ستادهاي انتخاباتي روشهاي متعددي را براي بسيج و تهييج طرفدارانشان استفاده مي كنند. استفاده از سرودهاي مهييج شناخته شده، امري بسيار مرسوم است. "دزدي" يك ترانه عبارت خيلي عجيب و نامفهومي است. آيا "دزدي" مورد نظر شما فقط شامل سرود "سر اومد زمستون" است يا "يار دبستاني من" و "اي ايران" را هم شامل مي شود؟ (هر دو اين ترانه ها هم در ستادهاي موسوي بسيار مورد استفاده اند، "يار دبستاني" كه يك ميكس جديد هم براي تبليغ موسوي ساخته شده).
اصولا دزدي ترانه يعني چه؟ يعني فقط سراينده ترانه حق دارد آنرا بخواند، از آن لذت ببرد و با آن تهييج شود؟
به نظرم اگر خيلي نگران دزدي ترانه
هستيد، تغيير و تحريف سرود اي ايران تحت نام جديد سرود مهر را فرياد بزنيد كه به جاي "پاينده باد نام ايران ما" "جاويد راهت احمدي نژاد" قرار گرفته است.
3- مسايل سال 67 چه ربطي به نخست وزير دارد؟ قوه قضاييه (احتمالا به دستور رهبر) كساني را اعدام كرده. نقش نخست وزير اين وسط چيست؟ آيا شما با اين توجيه، خاتمي را هم كه رئيس جمهور بوده در بسته شدن مطبوعات به دست قوه قضاييه مقصر مي دانيد؟
رئيس قوه مجريه وظايف مشخص و توان محدودي دارد. نمي توانيد همه اتفاقات يك كشور را به او نسبت بدهيد.
علاوه بر اين، من مي پرسم : نقش من و شما در حوادث 67 چه بوده است؟ ما كه موسوي را به بي عملي متهم مي كنيم، خودمان آيا عملي انجام داده ايم؟
4- آقاي شغال مورد نظر شما، برادر زياد دارد، نسبت خانوادگي اش را اگر مشخص كنيم، هيچكداممان با او بي نسب نيستيم. پاي پرونده سازي كه بشود، در زندگي هر كداممان مي شود چيزهايي پيدا كرد كه وقتي با تعابيري متفاوت بيان شود، معاني نامتناسبي خواهد داشت. همانطور كه در پرونده خيلي از اصلاح طلبان امروز، اشغال سفارت و دخيل بودن در انقلاب فرهنگي هست، در سابقه آقاي كروبي هم بنياد شهيد و عدم شفافيتهاي مالي آن سازمان درج شده. و البته همه اينها در مقابل پرونده واضح ميلياردها تومان گمشده شهرداري احمدي نژاد و ميلياردها دلار گمشده دوران رياست جمهوري اش هيچ است.
اما مسئله امروز ما اين نيست : مسئله اين است كه آيا اين كانديداها مي توانند كمك كنند كه وضعيت مديريت كلان مملكت كمي (فقط كمي) بهبود يابد؟
شمايي كه اين نامبردگان را رد مي كنيد، آيا مي توانيد يك نفر را معرفي كنيد كه در همان ترازوي شما انتظار بهتري از رياست جمهوري اش باشد؟
من به شخصه كمتر مديري مي شناسم كه در مديريت كلان، سابقه اي بهتر از امثال زنگنه داشته باشد. قبول هم دارم كه نه كروبي ، نه موسوي هيچكدام ايده آل نيستند. اما وضع امروز ما هيچ ربطه به "ايده آل" ها ندارد. بحراني تر از اين حرفهاست.
بين كروبي و موسوي، تفاوت خيلي زياد نيست. شايد كروبي پر سر و صدا تر باشد و موسوي آرامتر. با دوستانم كه به كروبي راي مي دهند، مخالفت يا بحثي ندارم. از نظر من هر دو آنها وضع بهتري از امروز را برايمان رقم خواهند زد. اما چون يك راي بيشتر ندارم، نمي توانم به هر دوي اين آقايان راي بدهم و رايم را به نام موسوي مي نويسم.
 
اول اینکه منظورم این نبود که رای داده نشود. اصلن این نبود.
در ثانی ببینید این آقا سرودی را انتخاب کرده که زمانی داشتن کاستش سر بر باد می داد
آن هم در زمان دولت ایشان .
سرودی که خیلی ها قبل مرگ و در زندان خواندند و مردند!
سرودی که ...

یعنی این آقا تغییر موضع داده است؟
این کار اخلاقی است؟
حالا اگر بحث اخلاق در این برهه زیادی شیک است حرف دیگری است.

وزارت اطلاعات هم زیر نظر آقای موسوی نبود؟!
یعنی حتا به عنوان انتخاب شده توسط مردم نمی توانست اعتراض کند؟
خاتمی مسوول بسته شدن مطبوعات نبود. اما سکوتش جان همه را به لب رساند وما را نا امید کرد و ...

در ضمن چه کسی اوایل انقلاب از ظرفیت 150 میلیونی جمعیت کشور حرف می زد؟ که ملت کر و کر توله پس بیندازند و نتیجه اش را هم که همه می دانیم ...

نقش شما را نمی دانم.
در سال 67 - من 8 ساله بودم.
پسر 25 ساله همسایه را پس از 4 سال زندان کشتند و نگذاشتند برایش مسجد بگیرند.
بی عملی و عمل کردن من 8 ساله دیروز و 28 ساله امروز را راستش نفهمیدم.
چه کاری از من بر می آمد جز اینکه نهایت بروم همان جا که پسر همسایه رفت؟
قیاس مع الفارق می کنید...
من انتخاب شده مردم نبودم موسوی و خاتمی بودند!
از زندگیمان مثال زدید داشتن ماهواره
ماهواره و دوست پسر/ دختر و نوشیدن
و ...می تواند درد سر زیادی برایمان ایجاد کند . پرونده ساز ی هم مساله ای
است جدا.

اینها کجا و اشغال سفارت و انقلاب فرهنگی کجا. توجیه احمقانه و زیرش زدن هم دیگر نوبر است!
خیلی از اصلاح طلبان چماقدار بوده اند.
بوده اند دیگر. یعنی از چماقداری به گقتگو رسیده اند؟

من این دو را به کل رد نمی کنم و با حرفهای آخر شما کاملن موافقم...

من فکر می کنم هر که آید به اندازه زجری که در این چهار سال کشیدیم - نخواهیم کشید.
حداقل ا میدوارم هر بار که صفحه خبر روزنامه ها و یا وبسایت ها را می خوانی از ترس نلرزیم و بر خودم لعنت نفرستیم که چه غلطی کردیم اینجا ماندیم!

ممنون از پاسخ شما .
 
من راي نمي دهم چون اين حكومت و قانون اساسي آن را نمي خواهم.شما هم عاقل باش.خاتمي چه گلي به سر اين مملكت زد؟18 تير را يادت رفته؟
 
خانم سميرا
من هم آن كاست را داشتم ( دارم) و يادم هستكه چطور پس پشت هزار چيز ديگر قايمش مي كرديم.
خيلي چيزهاي ديگر هم از سالهاي اول انقلاب يادم هست. چيزهايي كه هميشه دلم مي خواست فراموش كنم و اما فراموش شدني نيستند.
اما وضع امروز ما خيلي متفاوت از آنروزهاست، نيروهاي اجتماعي دخيل و خواسته هاي آنها هم خيلي متفاوت اند.
آقاي موسوي وقتي كه نخست وزير بودند از مردم راي نگرفته بودند، اين اولين باري است كه ايشان نيازمند راي مردمند.
هيچكدام از آقايان حاضر، كانديداي ايده آل من نيستند. اما با اين وجود، دستبند سبز مي بندم. راه بهتري به فكرم نمي رسد.
 
آقاي انانيموس،
براوو : شما دو راه داريد، يكي اينكه از ايران برويد، دومي اينكه انقلاب كنيد.
با نشستن در خانه و هندوانه خوردن شما قانون اساسي ايران و حكومتش عوض نمي شود.
طبيعي است كه انقلاب كردن به اين راحتي ها هم نيست، اقلا از راي ندادن يك كمي سخت تر است، يعني اينكه بايد آماده باشيد كه زندان برويد، كه بميريد و بكشيد.
تازه فرداي روزي كه انقلاب شما پيروز شد، آغاز بدبختي است چونكه هميشه بعد از انقلاب كسي قدرت را بدست مي گيرد كه آماده تر باشد براي اعمال خشونت و بيشترين چماقدارها را داشته باشد.

اما اينكه خاتمي چه كرد : خاتمي روابط با دنيا را به حد قابل قبولي بهبود داد. شخصيت ملي ما را احيا كرد، برنامه هاي اقتصادي موفقي را پيش برد، سرمايه گذاري خارجي جذب كرد، پروژه هاي عسلويه را راه اندازي كرد، آزادي مطبوعات را تا حدي كه به دولت او مربوط بود برقرار كرد، آزاديهاي سياسي و اجتماعي را تا حد توانش افزايش داد، سالم بود و دزدي نكرد، سرجمع آقاي خاتمي رئيس جمهور خوبي بود. بعد از قتل هاي زنجيره اي وزارت اطلاعات را پاكسازي كرد، بعد از 18 تير نيروي انتظامي را تغيير داد. شما شايد زمان قبل از قاليباف را ( كه با فشار خاتمي جايگزين فرمانده قبلي شد) يادتان بيايد كه نيروي انتظامي با مردم چه كار مي كرد.

مي پرسيد خاتمي چه گلي زد يا 18 تير چه كرد. شما چه گلي زديد؟ 18 تير كجا بوديد؟
اصولا فرض كنيد كه 18 تير دانشجوها موفق شده بودند و لباس شخصي ها را شكست داده بودند. فكر مي كنيد 19 تير چه مي شد؟ حكومت جمهوري اسلامي مي گفت " آخ اخ آخ اين دانشجوها خيلي زورشون زياده ها، بهتره ما در بريم" ؟
 
بعضی مسائل دو دو تا چهار تا هستندومن هنوز تعجب می کنم چطور هنور بعضی ها از رای ندادن و تحریم حرف می زنند .
من و شمایی که می خواهیم درای دهیم دلایل خود را می گوییم شاید(امیدوارم) تاثیری بر بقیه گذارد.
البته درد اینجاست هنوز بقیه هایی هستند که به او به خاطر ماهواره امید و انرژی هسته ای افتخار می کنند. چماقدار و ذوب در چیزی هم نیستند. مردم عادی هستند که صدا و سیمای وطنی را به کرات می بینند!

فقط یه مساله ای . آقای نادر چرا شما مرتب می گویید شما کجا بودید؟ سمیرا در سال 67 کجا بود و یا فلانی در 18 تیر.
درباره عملکرد مسئولی اجرایی حرف می زنیم نه ا زعملکرد مردمی که دستشان هیچ وقت به جایی بند نبوده ...
 
من فکر می کنم ّشما کجا بودیدّ نادر به شما یعنی خانوم سمیرا برنمی گرده بلکه منظورش افرادیه که خودشون اون زمان دستی در قدرت داشتند, جزو دولت, سپاه, مطبوعات و ... بوده اند ولی هیچ وقت اون موقع درباره اعدام ها چیزی نگفتند. و الان خشتک موسوی را پرچم کرده اند که تو اگه دست نداشتی چرا اعتراض نکردی! چیز عجیبی هم نیست که چیزی نگفتند چون ممکن بود جونشون رو از دست بدند ولی توی بوق و کرنا کردن این موضوع دقیقا سر این انتخابات کمال بی سلیقگیه...پرونده ای که فکر نکنم تا سال ها متهمان اصلیش شناخته بشن! من هم به نظرم موسوی گزینه بهتریه چون سعی نکرده حرفهای غیرعملی بزنه و با شعارهای تند مردم رو دور خودش جمع کنه...لطفا وب سایت های حامی موسوی و کروبی رو مقایسه کنید. گاهی وقت ها یادم میره اومدم سایت تغییر (مربوط به کروبی) یا رجا نیوز که انقدر سعی در تخریب موسوی داره
 
كلي گشتم تا دوباره اين وبلاگ رو پيدا كردم.در كامنت آقاي نادر از همان كلمه اول جهل و قضاوت زود هنگام و بدون مطالعه مي بارد.پس فقط مي خندم و مي گويم،راي بدهيد تا همچنان زير يوغ جمهوري اسلامي باشيم.رهبري دست تك تك شما راي دهندگان را مي بوسد.بدرود.
 
البته جناب رهبري و جنتي و احمدي نژاد دست شما كه راي نمي دهيد را خيلي بيشتر مي بوسند. چرا كه كمك مي كنيد كه بدون اينكه نيازي به تقلب باشد، آقاي احمدي نژاد به رياست جمهوري انتخاب شود.

فراموش نكنيد كه در سراسر طول تاريخ، هرگز هيچ نظام ديكتاتوري در اثر كاهش تعداد راي دهندگان سقوط نكرده است، اما در اثر حضور گسترده مردمي ناچار به اصلاح شده است.
براي شما كه تصميم داريد از "زير يوغ جمهوري اسلامي" خلاص شويد دو راه وجود دارد : اول اينكه از اين كشور مهاجرت كنيد، دوم هم اينكه انقلاب كنيد، يعني اينكه مبارزه جدي سياسي و نظامي اي را آغاز كنيد كه زندان يا اعدام شما و هم رزمانتان قسمتي از حوادث آن است. مطمئن باشيد كه با آب هندوانه خوردن شما در روز انتخابات در انباري خانه تان اين رژيم هيچوقت سقوط نمي كند.
 
فکر کردم بد نباشد سری به این لینکها بزنید:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=20725
مقایسه احمدی نژاد و موسوی

http://www.akhbar-rooz.com
(دعوت سحابی برای رای دادن
 
Post a Comment

........................................................................................

Home