BOLTS




Saturday, September 20, 2008

٭
1- دلم يك قصه ساده مي خواهد. يك چيزي به سادگي قصه هاي دوران كودكي مان. قهرمان شجاعي كه با انواع ديوها و اژدها ها مبارزه مي كند و شاهزاده قصه را از برجي كه در آن زنداني است نجات مي دهد. يك چيزي شبيه "زيباي خفته" با آن آهنگ فراموش نشدني :
I know you , I've danced with you once upon a dream.

http://corky.net/scripts/SleepingBeauty.html
http://disney.go.com/disneyatoz/familymuseum/exhibits/articles/sleepingbeautymusic/index.html

2- زير لب با خودم مي گويم : once upon a dream.

3- Once upon a dream آقاي ب از خواب بيدار شد و ديد كه تمام عنان مملكت در دست اوست.
تمام مردم مملكت پاي پنجره آقاي ب جمع شده اند كه قانون اساسي جديد را بنويسد، كه رئيس جمهور جديد را برايشان انتخاب كند، كه ساختار جديد قوه قضائيه را مشخص كند و در مورد چگونگي كنترل قوانين مجلس و تطابق آن با قانون اساسي تصميم بگيرد.
آقاي ب اول از همه از قانون انتخابات شروع كرد، آقاي ب نوشت:
كليه شهروندان كشور ايران مي توانند براي كليه انتخابات نامزد شوند، مگر آنكه در دادگاه صالحه به محكوميت از حقوق شهروندي به طور قطعي محكوم شده باشند. دادگاه محكوميت از حقوق شهروندي نمي تواند براي يك شخص پس از شروع رقابت هاي انتخاباتي شروع بكار كند و محكوميت قطعي فوق بايد پيش از نام نويسي به اطلاع فرد رسانده شده باشد.
براي هر يك از رده هاي انتخاباتي ، فرد بايد تعداد مشخصي امضا كه در كلانتري هاي محل به ثبت رسيده باشد جهت پشتيباني از نامزدي خود ارائه دهد:
براي نامزدي انتخابات شوراها در شهرهاي بزرگ : 500 امضا
براي نامزدي انتخابات مجلس در شهرهاي بزرگ : 5000 امضا
براي نامزدي انتخابات رياست جمهوري : 50000 امضا
. . .
( يا يك چيزهايي شبيه به اين) ب
تمام نامزدهاي انتخابات مي توانند در تمام حوزه هاي راي گيري نماينده داشته باشند. نماينده نامزدها در صورت تشكيك در روند راي گيري يا شمارش آرا، مورد را با ذكر شواهد و دلايل به دادگاه انتخابات اعلام مي نمايد، دادگاه موظف است ظرف مدت 24 ساعت حكم قطعي را درباره وضعيت صندوق مورد بحث ارائه كند. كليه شواهد و برگه هاي آرا تا زمان اعلام راي قطعي دادگاه بايد حفظ شود.
. . .
( و يك چيزهايي شبيه به اين) ب.

4- Once upon a dream آقاي ب كارفرمايي خواهد داشت كه از جوب بيرون نيامده است. كارفرمايي كه يك كلمه حرف خواهد فهميد، كارفرمايي كه حق الزحمه آقاي ب را خواهد پرداخت. كارفرمايي كه برنامه زمانبندي حالي اش مي شود و خودش هم براي پروژه اش برنامه ريزي منطقي دارد و انقدر آقاي ب را خون به جگر نمي كند.

5- Once upon a dream آقاي ب بي خيال همه چيز مي شود، جنگلي به زيبايي آنچه در "زيباي خفته" بود پيدا مي كند، دست عزيزترينش را مي گيرد و مي رقصد و آواز مي خواند.

6- Once upon a dream...

Labels:




Comments:
درود.

اگر من رهبر بودم هر کار غیر رسمی ای را انجام می دادم و راه رسانه ها برای اطلاع رسانی در مورد آن را باز می گذاشتم تا قداست رهبری از بین برود و همه ی آحاد ملت (!) بدانند که رهبر هم یکیست مثل خودشان.

به بار می رفتم مشروب می خوردم و سیاه مست می شدم و می زدم زیر آواز و لپ فیلمبرداری را که با ترس این صحنه ها را می گرفت می کشیدم به او می گفتم "سلام گوگوری"

قانون اساسی جدید را که می نوشتم وسایلم را از کاخ رهبری جمع می کردم و می رفتم آنجا که دست کسی به من نرسد.

در طول حکومتم به همه اعلام می کردم که من یک دیکتاتورم اما تا پایان نگارش قانون اساسی بر شما حکومت خواهم کرد.

once upon a dream کتری دارد خشک می شود بروم چای را درست کنم.
 
مورد 4 رو اگه پیدا کردید و کاری درزمینه جوشکاری آلومینیوم و اینها داشت مارو خبر کنیدو عجالتا جنگل و دشت و کوه و بیابانم آرزوست..
 
Post a Comment

........................................................................................

Home