BOLTS




Saturday, July 19, 2008

٭
چند روزی است که افتاده ام به آرشیو خوانی. شروع کرده ام از اول همه چیزهایی را که در این وبلاگ نوشته ام می خوانم.
خواندم که آن اوایل نوشته بودم که وبلاگ قرار است جای خالی ادبیات را برای من پر کند. و البته در این 6 سالی که می نویسم، وبلاگم هر روز از ادبیات خالی تر شده است.
راستش دلم تنگ شده است برای نوشته های ادبی.
منظورم این نیست که خیال می کردم که نوشته هایم خیلی خوب است. راستش باید اعتراف کنم که بیشتر نوشته های من "اتودهای زبانی" بوده اند. تمرینهایی برای بررسی توانایی ها و محدودیت های زبان. خیلی کم پیش آمده که نوشته هایم را چیزی بیشتر از این بدانم.
در واقع برای من نوشتن متن ادبی کاری بسیار طاقت فرسا است. نوشتن و خط زدن و باز نوشتن و باز خط زدن. شاید ماهها یا هفته ها برای نوشتن متنی چند خطی وقت صرف کنم. برای همین هم هست که خیلی حسی از تولید اثر هنری به من نمی دهد.

خیلی کم اند نوشته هایی که واقعا دوستشان دارم و به یادشان می افتم.
مثل این یکی که فکر می کنم که آخرین نوشته ای است که می توانم نام شعر رویش بگذارم.



غزل مهر ( براي ش.)
----------------------------------
عشق براي آن است كه جهان شايسته زيستن باشد
چون آب كه براي خاك
يا نور كه براي شب
من به دنيا آمدم
تا براي تو باشم.

تا براي تو باشم
چون هوا كه براي پرنده هاست
يا اميد كه براي غم
يا ما كه براي هم
من بدنيا آمدم تا براي تو باشم

چشمه براي آب است
تا از آن بجوشد
و خاك براي گياه
تا درآن ريشه كند
عشق براي جهان است
تا آنرا شايسته زيستن كند
و من
بدنيا آمدم تا براي تو باشم.


مهر 82



Comments:
یادم نمیره ساله ۸۲ چند بار این شعرتو خوندم و لذت بردم

یکی از بهترین نوشته هاته

و ضمنا دل برای شما بد تنگ شده جناب ...
 
ادبي يا غير ادبي .......you are one of the bests
 
چه جالب که شما هم به آرشیو خونی افتادید. پس شعر هم می گفتید. اونوقت از کی آقای بلت و شما راهتون از هم سوا شد؟
 
راستش من و آقاي ب راهمان از هم سوا نشده. آقاي ب همينجا بقل دست من نشسته است اما من خيلي فرصت حضور برايش فراهم نمي كنم.
سه چهار روز است كه نشسته است كه آقاي رئيس جمهور در مصاحبه با شبكه اول گفته كه "من به 40 كشور خارجي سفر كردم" اما ليست سفرهاي خارجي اش را كه بشماريد 24 تا بيشتر نمي شود. ( حالا شايد دو سه تا هم از چشم آقاي ب جا اقتاده باشد، اما عمرا از 30 تا بيشتر شود.)
اما راستش ماجرا از اين حرف ها گذشته است. با ضرب و تقسيم ماشين حساب آقاي ب چيزي درست نمي شود. با تلاش آقاي ب براي جا انداختن علم هم چيزي درست نمي شود.
براي همين هم هست كه من برگشته ام به جايي درون خودم. چون اميدي به بهبود اوضاع بيروني، حداقل در ماههاي آتي ندارم. ترجيح مي دهم خيلي به اوضاع بيروني فكر نكنم.
 
Post a Comment

........................................................................................

Home