BOLTS




Saturday, July 12, 2008

٭
آقاي ب و عباس
-------------------
آقاي ب خاطرات خوبي از عباس دارد.
سالهاي سخت قديم كه انقدر وفور نعمت نبود، تنها نوشاميدني اي كه گير ما مي آمد عرق آبراهام بود. تماس كه مي رفتي بايد مي گفتي "سلام اقا آبراهام، با عباس يك سر خونه ما نمي زنيد؟" و اگر دو تا يا سه تا گالن مي خواستيد مي گفتيد " با هر دو تا عباس ها" يا "عباس و دو تا داداش هاش".
به خاطر همين عباس بود كه محل عيش و عشرت ما، نامش شده بود "عباس آباد". اگرچه واقعا يك جايي در اتوبان صدر بود.

اما آن عباسي كه اين پست را درباره اش مي نويسم به اقاي آبراهام مربوط نيست. آن يكي عباس مجازي بود و اين يكي حقيقي. باروتان نمي شود، اين هم عكسش.














اين عباس يكي از خلايق دوست داشتني دنياست. اصلا يكي از دلايلي است كه من از شهر هانوفر خوشم مي آيد.
اگر گذارتان به آلمان افتاد و راهتان به هانوفر كشيده شد، حتما همانجا در مركز شهر، روبروي ايستگاه مركزي قطار، به ماركتاله ارنست آگوست Ernst August Markthalle برويد و آن وسط رستوران ايتاليايي آموروزا Amorosa را پيدا كنيد.
بعد به عباس بگوييد كه برايتان يك ليوان بزرگ آبجوي سياه بريزد و يك عدد اسنك هم برايتان بياورد. يادتان نرود كه سلام من را هم برسانيد.

اينكه چرا آقاي عباس از خلايق دوست داشتني دنياست، بخاطر چيزي است كه در دنيا ديگر سخت پيدا مي شود: صداقت.
وقتي كه به شما مي خندد ( يا با شما مي خندد) پشت خنده اش هيچ چيزي نيست بجز همان صوزت خندان، پشت صورت خندانش نه زهر هست و نه خنجري و نه انتظاري.
و باور كنيد وقتي كه ادعا مي كنم از اين خنده ها ديگر در دنيا كم پيدا مي شود.

از ايستگاه قطار هانوفر كه پياده شديد، صاف ميدان را رد كنيد و آن روبرو، به طرف كروپكه ، در ورودي ماركتاله است. وارد كه شديد، ده قدم صاف برويد و همان وسط آموروزا را پيدا كنيد و به عباس بگوييد : عباس آقا يك ليوان بزرگ آبجوي سياه به ياد آقاي ب.
آبجوي سياه نوشاميدني محبوب من است و البته كشف آنرا هم مديون يك نفر هستم : همين آقاي عباس.

Labels:




Comments:
مثل اینکه تعداد عباسها دارد در زندگی تو زیاد می شود. از عباسهای قدیمی چه خبر؟
 
گوارای وجود
 
Post a Comment

........................................................................................

Home