BOLTS |
Subscribe to صفحه اصلی
|
Wednesday, June 04, 2008
٭ آقای ب و تنها راه نجات
........................................................................................-------------------------- آقای ب باید تکلیف یک چیز را خیلی صریح روشن کند : یک راه برای نجات ایران و فرهنگ ایرانی وجود دارد و آن هم واقع بینی است. می گویند ملتی که خاطراتش از آرزوهایش بیشتر باشد، در سراشیبی مرگ است. متاسفانه این اتفاقی است که برای ملت ما افتاده است. تمام چیزهای خوبی که در ذهن ماست، صدها سال پیش رخ داده است. کورش کبیر دو هزار و پانصد سال پیش حقوق بشر را می شناخته است. ایران دو هزار سال پیش ابرقدرت بوده است. حافظ ششصد سال پیش شعر گفته است. معماری اصفهان هم مال چند صد سال پیش است. ابن سینا و رازی و ابوریحان هم همینطور. اما آیا آرزوی مشترکی وجود دارد که ملت ما را به هم پیوند بدهد ؟ اگر هم هست که آقای ب از آن بی خبر است. متاسفانه ملت ما به جای شناخت درست خود و مسیرهای پیش رویش دچار نوعی خودبزرگبینی افراطی است که کمتر قرینه ای در واقعیت دارد. اعتقاد ما به باهوشترین بودن مردم ایران در دنیا، نشانه قابل ملاحظه ای ندارد (اگر مردم ایران باهوش ترین مردم دنیا بودند لابد بزرگترین ابرقدرت روز دنیا ایران بود و بیشترین تعداد اختراعات و بزرگترین صنایع تکنولوژیک هم در ایران بود) من مخالفتی با هوش هم میهنانم ندارد، اما ادعای "باهوش ترین" بودن ادعای خیلی بزرگی است که فاصله قابل ملاحظه ای با حقیقت دارد. از آن بدتر این جمله "هنر نزد ایرانیان است و بس". یعنی کسی که این حرف را زده هیچ چیزی از هنر نمی داند. جهت توضیح : هنرهای هفت گانه به تعریفی عبارتند از : معماری، نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات، موسیقی، رقص، هنرهای نمایشی ( که هرکدامشان زیر شاخه هایی دارند و مثلا شیشه گری جزو مجسمه سازی است و خطاطی جزو نقاشی و صد البته که این تعریف آنقدر ها هم جهان شمول نیست و تعاریف دیگری هم از هنرهای هفت گانه ارائه می شود و اصلا بعضی ها در همین هفت گانه بودنش هم حرف دارند. اما برای سادگی بحث قبول کنید که همین هفت هنر را داریم) اول از همه معماری : قبول دارم که در معماری سنتی ما ساختمانهای زیبایی وجود دارند، در اصفهان و کاشان و یزد نمونه های زیبایی از معماری ایران دیده می شود. اما واقعا در مقایسه با فلورانس و رم و پاریس کسی می تواندمدعی شود که "هنر نزد ایرانیان است و بس" آیا کسی که معماری هند را دیده است به همین سادگی ادعای به این بزرگی می کند؟ لااقل ادعا کنیم که هنر نزد ایرانیان است و نزد بقیه افراد هم هست. دوم، نقاشی : یعنی واقعا کسی در دنیا هست که موزه های لوور پاریس، واتیکان رم، اوفیتسی فلورانس را دیده باشد و بعد ادعا کند که در هنر نقاشی "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ سوم مجسمه سازی : این یکی که اصلا در اسلام حرام است و ما در واقع مجسمه سازی نداریم. با ارفاق کوزه گری و شیشه گری را در این رده جا می دهیم اما واقعا کسی که یکبار قدم در موزه بارجلو (موزه مجسمه فلورانس) گذاشته باشد و یا احیانا وارد کلیسای سن پیتر واتیکان شده باشد و آثار میکل آنژ را دیده باشد می تواند ادعا کند که : "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ چهارم ادبیات : من قبول دارم که ادبیات کهن ایران بسیار درخشان است و به شخصه از طرفداران پر و پا قرص این ادبیات هستم. اما آیا کسی می تواند ادعا کند که فرهنگ ایران در چهارصد سال اخیر اثر قابل ارائه ای به دنیا عرضه کرده باشد؟ درست است که حافظ و مولوی و فردوسی و عطار آثار بسیار درخشانی دارند. اما مگر شاعران و نویسندگان زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، انگلیسی و روسی آثار درخشان کم دارند؟ آیا واقعا در ادبیات "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ پنجم : موسیقی. آیا نیازی به بحث داریم که "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ قبول دارم که آثار موسیقی جذابی در رده موسیقی سنتی ایران ارائه شده است اما آیا شما تا بحال سمفونی شنیده اید؟ ششم : رقص. "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ حرفی بود؟ هفتم : هنرهای نمایشی. قبول دارم که بعضی از تئاترهای ارائه شده در ایران جالب اند. به تعداد انگشتان یک دست هم فیلم خوب داریم. اما آیا اصلا تعداد آثار قابل توجه ما با آثار انگلیسی یا فرانسوی قابل مقایسه است؟ آیا "هنر نزد ایرانیان است و بس" ؟ آقای ب می گوید " خودمان را بشناسیم. حقیقت را در مورد خودمان قبول کنیم." دنیا را هم بشناسیم و خودمان را درست با دنیا مقایسه کنیم. از خودبزرگنمایی و گم کردن خود در گذشته دور هیچ چیزی عاید ما نمی شود. تنها چیزی که می تواند به داد ما برسد این خودشناسی است و تلاش برای بهتر شدن. ما باهوشترین مردم دنیا نیستیم. هنرمندترین و هنرپرورترینشان هم نیستیم. پول نفت ما هم چیز دندانگیری نیست. اما آرزوهایمان، خلاقیتمان و تلاشمان اگر دست به دست هم دهد، خیلی چیزها می توانیم باشیم. نوشته شده در ساعت 1:14 AM
Comments:
قربان،
بنده ضمن اعلام همبستگی کلی با نوشته جنابعالی، در مورد بند 6 اندکی مسئله دارم! اگر شما به حافظه مراجعه بفرمایید انصافن کدام ملت دنیا حرکات موزون رو مثل دوست مشترک عزیز سابقن ساکن در تگزاسمون انجام میدند؟ آیا شما میخواهین هنر ایشون رو نادیده بگیرید؟ به نظر من همین یک نمونه میتونه مستند اینکه حداقل هنر حرکات موزون در قبضه ما هست قرار بگیره... در ضمن شما که به این خوبی فارسی مینویسین کجایید الان؟ هنوز در بلاد کفرید؟ اگه اینطوره، به آقای راننده عزیز طیاره بفرمایید که سر فرمون رو اندکی به سوی قطب شمال کج کنه کمی "آفتاب نیمه شب" مهمون ما باشید ایدکم الله برادر
سلام دوست عزیز.
با احترام، من به طور کلی نه با نظراتتان که با شخص شما مشکل دارم. شما که حتی هویت درستی ازتان سراغ ندارم و خود را پشت الفاظ و حروفی همانند Bolt و آقای ب. پنهان میکنید و معتقدم اگر هم قرار است "بحث" یا "نقد"ی صورت بگیرد، باید از سوی دو طرفی انجام شود که ماهیت و شناسنامهی مشخص و معلوم دارند. متشکرم
جل الخالق! ما چند ماه پیش یک پست در رد باهوشی ایرانیان نوشتیم به قاعده این هوا، کلی برای خودمان کلاس گذاشتیم. حالا هر جا می رویم می بینیم همه در همین راستا یک پستی داده اند. ظاهرا ایرانیان دارند نسبت به اینکه در دنیای امروز عدد خاصی نیستند خود آگاه می شوند! حالی بکنیم با بحران هویتی که از پس این آگاهی خواهد آمد!
و اما در مورد «هنر نزد ایرانیان است و بس»، زرین کوب اعتقاد داشت که شعر تحریف شده و در اصل «هنر نیز زایرانیان است و بس» بوده و دلایلی را هم می آورد. هم با نظر زرین کوب مخالفم، و هم حتی با فرض درستی نظرش، با معنی جدید شعر. ولی جهت اطلاع عرض شد! کلا برادر فردوسی وقتی در چنین میدانی عبارت «و بس» را آورده، به خودش رکب زده!
ممنون از این پست جالب. متاسفانه ما دچار یک خودبزرگ بینی خطرناک شدیم که از تبعاتش ایجاد تفکرات راسیستی در ذهن ماست. نتیجه ی این تفکرات راسیستی اینه که ما نه تنها ملتهای دیگه رو (مثل عرب ها و افغانی ها) از خودمون پایین تر میدونیم بلکه حتی به هموطن های خودمون هم رحم نمی کنیم و به راحتی اونا رو تحقیر می کنیم. حالا بیاین ببینیم این ملت با هوش از خود راضی وضع هوشیش از دید آماری چطوره؟ لینک پایین رده بندی ضریب هوشی ملتهای مختلف رو نشون میده که از ویکی پدیا بر اساس کتابی از دکتر لین و وانهانن گرفته شده. دقت کنید این ملت سرشار از هوش و هنر رتبه ی چندمه !!
http://en.wikipedia.org/wiki/IQ_and_the_Wealth_of_Nations جالبش اینه که ضریب هوشی انسان نرمال باید بالای 85 باشه. یعنی بطورمتوسط ایرانی ها از نظر هوشی مرزی هستند!!! حالا اینا رو ولش کن بابا بریم سراغ جوک گفتن خودمون !!!!
درود بر آقای ب
البته با شما کاملا موافقم فقط گفتم بابت گوشزدی بیان کنم نمونه ی سمفونی در موسیقی سنتی ایران وجود دارد. نی نوای حسین علی زاده یکی از آنهاست. البته بسیار کم است. این چیزهایی که شما گفتید کاملا درست است. می گویند ایرانیان در جای خود جهش زدند در صورتی که به عقیده ی من ایرانیان به عقب برگشتند. دلیلش را هم که مثل روز بر من و بسیاری دیگر روشن است اما نمی گویم که 2 روز بعد بیشتر از این فحش نشنوم. موفق باشی
آقا چیزی که گفتی خیلی واضحه لازم نبود اصلن این همه دلیل بیاری و ثابتش کنی. حالا من یه چیزی عرض کنم در باب اعتماد به نفس کاذب: شما میدونین آقای علی خامنهای رو کی ولی امر مسلمین جهان کرد؟ و آیا کسی میتونه پای این حرف وایسه و ثابت کنه یا فقط منطق هر کی مخالفت کنه میزنیم تو دهنش هست؟
nayanesh , bache ast, gonah dare !
oon ham bozorg mishe khoob mishe. (kheyli heyf shod, yek hafte font farsi nadaram)
دوشنبه 20 خرداد1387 ساعت: 3:24http://www.archive.org/details/efshaghari
افشاگری غافلگيرانه يک مسئول قوه قضائيه عليه گارگزاران فاسد رژيم آخوندی 14 در جمع دانشجويان همدانی دست به /2/ دبير کميته تحقيق و تفحص قوه قضائيه "عباس پاليزار" روز شنبه 87 افشاگری پشت پرده های مفاسد اقتصادی کشور زد. اين افشاگری ها که من از روی متن فيلم سخنرانی او استخراج کرده ام به اين شرح است: - يکی از اقايان علما آمد گفت يک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم يک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زير نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کرديم. بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبيد فارس را که بهترين معدن سنگ دنياست به من بدهيد. بعد از چند وقت گفت کم است معدن ديگری در زنجان را هم به من واگذار کنيد و تا به حال اين اقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت يک موسسه توانبخشی. در اين زمان دانشجويان با اصرار خواستند که نام اين شخص چيست. پاليزار گفت آيت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و يکی از 4 امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران) -2 آيت الله… آمدند نزد مقام رهبری گفتند که می خواهيم يک دانشگاه قضايی بسازيم برای خواهران در قم. مجوز داده شد. بلافاصله بعد از مجوز رفتند سراغ ساپورت مالی که بله کارخانه لاستيک دنا را مجوزش را بدهيد . آقای نعمت زاده هم گفت کارخانه را در ازای 126 ميليارد به شما واگذار می کنيم. در حالی که قيمت واقعی ان 600 ميليارد بود. بعد اين آقايان نامه نوشتند به نعمت زاده که ...
استادی عزیزی داشتم که علاوه بر بسیاری جملات نغز، این یک یرا هم معتقد بود: "شعر، ضعیف ترین پای استدلال است." به گمانم، "هنر نزد ایرانیان است و بس" هم به درد استدلال نخورد. هرکه به کار برد، در استدلالش شک کنید. خواستید بحث را ادامه دهید، نخواستید، نه!
Post a Comment
اما در مورد باهوش ترین، گرچه خودم هیچگاه این مورد را در هیچ استدلالی لحاظ نمی کنم، فکر می کنم باید یک ایرادی باشد که هیچکس در این مملکت دیگری را قبول ندارد و رئیس همانقدر خود را از کارمند باهوش تر میبیند که کارمند خود را از رئیس و طبیعتاً هیچوقت هیچ کار مشترکی به انجام نمی رسد. کار فردی درخشان -از ایرانیان- که کم سراغ نداریم در سراسر دنیا، داریم؟! منابع طبیعی و خاک و سرزمین هم که فراوان...
|