BOLTS




Wednesday, December 12, 2007

٭
آقاي ب و تيغ تيز نقد ( يا چگونه ياد گرفتم که نترسم و به بمب اتم عشق بورزم)
-----------------------------------
1- آقاي ب از آنها نيست که عنوان پرت و پلا براي نوشته هايش انتخاب کند. اما خب، چه مي شود کرد؟ بالاخره آقاي ب هم دل دارد و گاهي بدش نمي آيد که عنوان هاي بي ربط انتخاب کند.
2- اما همه عنوان اين نوشته هم بي ربط نيست. لااقل قسمتي از آن مربوط است. آن قسمت "نقد".
3- آنهايي که آقاي ب را از آن قديمها مي شناختند، مي دانستند که گهگاهي ناپرهيزي مي کند و چند خطي نقد ادبي مي نويسد. آقاي ب اين روزها توبه کرده است و ديگر به معقولات نمي پردازد.آقاي ب از اين به بعد، نه نقد ادبي مي کند، نه سياستهاي اقتصادي و مديريتي و امثال آنها را نقد مي کند. آقاي ب فقط شکم را نقد مي کند.
4- آقاي ب زير لبي مي گويد ( البته با توجه به اينکه سياستهاي اقتصادي و مديريتي در ايران هم عموما شکمي هستند، شايد آقاي ب آنها را هم نقد کرد)
5- آقاي ب اين چند روز به اينترنت دسترسي نداشته است، براي همين، وقتي که اين را مي نويسد اصلا نمي داند که شما با ايده او براي نوشتن نقد رستوران موافق هستيد يا نه.
6- اما بعد از اين همه مقدمه و ايجاد هيجان کاذب، اين شما و اين هم نقد آقاي ب به رستوران هتل ارگ جديد بم :

استیک با سس فلفل در منظره گلهای مصنوعی
-------------------------------------
دست تقدیر آدم را به جاهایی می کشاند که اصلا فکرش را هم نمی کند. یک هفته پیش آقای ب در خانه اش در تهران نشسته بود و اگر از او می پرسیدند که هفته دیگر شام را کجا خواهی خورد، رستوران هتل ارگ جدید بم، هزارمین حدسش هم نبود.
مسیر ورودی هتل ارگ جدید بم با پیچ و تابی از جاده اصلی به هتل می رسد. از کنار حوض آب و باغچه هایی سرسبز می گذرد. و بعد وارد لابی هتل می شود.رستوران هتل ارگ جدید بم درست روبروی در اصلی هتل است و برای ورود به آن باید اول از لابی هشت ضلعی که با گلهای مصنوعی پوشیده شده است بگذرید تا به در رستوران که در دیواره ای از گلهای مصنوعی است برسید.
رستوران هتل حدود 40 میز دارد، همراه با میزی که یک پله بالاتر از میزهای دیگر قرار گرفته است و لابد میز عروس و داماد است. یک میز هم در وسط رستوران است که ظروف روی آن نشان دهنده آن است که باید میز اردور باشد، اما لااقل در هنگام سرو شام که از اردور خبری نبود.
مسئول رستوران که همه کارهای ظاهری رستوران از دریافت سفارش، سرو غذا و ثبت کامپیوتری و ارائه صورتحساب را انجام می داد، خانمی بود با مهربانی زنان خانه دار، شاید برای همین هم بود که فضا، احساسی از خانه داشت.
رومیزی میزها دو تکه بود، تکه زیرین سفید رنگ با نواری از روبان سفید به شکل مربع و تکه رویی، کرم رنگ. کمی در قرار گرفتن رومیزی ها بی دقتی شده بود چرا که مربع های روبان رومیزی زیرین و رومیزی رویی با هم هم مرکز و موازی نبودند، حال آنکه انتظار می رفت که با آن طرح رومیزیِ روبان رومیزی زیری، رومیزی رویی را قاب کند.
چیدمان میز هم تعدادی ایراد کوچک داشت و یک ایراد بزرگ. یک ایران خیلی خیلی خیلی بزرگ.
چیدمان استاندارد میز شام، شامل لیوان هم هست! معمولا لیوان با نوشیدنی سرو نمی شود. یا لااقل آداب درست چیدمان میز اینگونه است.علاوه بر این، برای یک رستوران در هتل چهارستاره اصلا پذیرفتنی نیست که ظرفهایش لب پریده باشد. آقای ب توجه کرد که هر دو تنگ کوچکی که برای سس سالاد و آبلیمو از آن استفاده شده بودند لب پریده بودند.

آقای ب یک وعده کامل غذا سفارش داد : سالاد، سوپ، استیک با سس فلفل به عنوان غذای اصلی و کرم کارامل به عنوان دسر. و البته متوجه شد که از منو دسر فقط چای و قهوه سرو خواهد شد.
سالاد فصلی که برای آقای ب سرو شد، همان چیزی بود که انتظار می رفت، کاهو، کلم، هویج، خیار و گوجه فرنگی. سس سالاد هم مایونز بود.آقای ب یادآوری می کند که سس مایونز به شکل موجود خود خیلی برای سالاد مناسب نیست و باید حتما با روغن ( ترجیحا روغن زیتون) و آبلیمو یا سرکه رقیق شود.آقای ب حقیقتا خیلی کلم را هم در سالاد فصل دوست ندارد و ترجیح می دهد که کلم را به صورت سالاد کلم و هویج صرف کند.
سوپ مرغی که آقای ب صرف کرد اما واقعا خوشمزه بود، محتویات سوپ، همان چیزهای ساده ای بود که معمولا در سوپ مرغ می ریزند، سس سفید، رشته، هویج، ذرت و نخود فرنگی. کمی هم جعفری. اما آقای ب باید اذعان کند که سوپ فوق واقعا خوشمزه بود.آقای ب خیلی به توانایی یک آشپز در پخت سوپ اهمیت می دهد. آقای ب معتقد است که سوپ خوب نشاندهنده سلیقه آشپز است. ممکن است که کسی ذوق آشپزی نداشته باشد و کبابهای خوشمزه ای
درست کند، اما ممکن نیست که دوق آشپزی نداشته باشد و بتواند سوپ خوشمزه بپزد. درست است که پخت سوپ خیلی ساده است و زمین تا آسمان با پخت آش فرق می کند. اما پخت سوپ خوشمزه کار هر کسی نیست.

آقای ب علاوه بر این از سس فلفل همراه استیک هم خوشش آمد. ذائقه آقای ب تشخیص داد که سس فلفل ترکیبی بود از فلفل آسیاب شده، پیازداغ، سیر داغ، احتمالا کمی زنجبیل و همان روغنی که استیک در آن سرخ شده بود. آقای ب در کل سس فلفل را پسندید، هرچند به شخصه بیشتر ترجیح می دهد که در سس فلفل، از دانه های آسیاب نشده فلفل استفاده شود. آقای ب گمان می کند که فلفل آسیاب نشده، عطر و طعم دوست داشتنی تری دارد. استیک هم خوب بود، گوشت استیک به اندازه کافی سرخ شده بود، نه آنقدر سرخ شده بود که خشک شود، نه آنقدر آبدار بود که گوشت نپخته بماند.اما آقای ب راستش از تزئین بشقاب استیک خوشش نیامد. تزئین بشقاب استیک عبارت بود از : یک قطعه بزرگ استیک، کمی پیاز، کمی خیار شور و کمی مخلوط ذرت و نخودفرنگی و هویج ( یعنی درواقع همان محتویات کنسرو سبزیجات مخلوط). آقای ب درحقیقت نه از شکل تزئین بشقاب خوشش آمد و نه ترکیب آن را پسندید. آقای ب ترکیب ساده تری را پیشنهاد می کند : استیک، سیب
زمینی سرخ کرده و جعفری یا کرفس. با چند برش گرد گوجه فرنگی یا هویج درشت. آقای ب معتقد است که آن کنسرو سبزیجات مخلوط با آن رنگهای درهمش، به کل قیافه بشقاب را خراب کرده بود. آقای ب به تناسب تزئینات بشقاب اهمیت زیادی می دهد : وقتی که استیک به صورت یک تکه بزرگ یک رنگ در بشقاب قرار گرفته است، باید بقیه تزئینات بشقاب هم تکه های بزرگ تک رنگ داشته باشند. یک قاشق مخلوط ذرت و نخودفرنگی و هویج ریز شده، برای همراهی استیک، مناسب نیست.

موسیقی رستوران هم مناسب بود : یک تم تکرار شونده از تک نوازی گیتار. به اندازه کافی ملایم بود. از آنها که آدم را به خلسه می برد. و مگر خوردن غذای خوب حسی جز خلسه دارد؟ خلسه ای از فرو رفتن به لذت، نوعی نیروانای جسمی.

اما در کنار دستپخت آشپز رستوران، که آغای ب در کل پسندید، آن ایراد خیلی خیلی بزرگی بود که آقای ب اصلا نپسندید : روی میز آقای ب، برای تزئین میز، یک گلدان گل مصنوعی، آن هم از ارزانترین و سطح پایین ترین نوع قرار گرفته بود
.آقای ب می گوید : قراردادن گل روی میز غذا فلسفه ای دارد : آشپز با اینکار نشان می دهد که همانطور که هر روز مواد تازه برای پخت غذایش می خرد و در کنار آن، گل تازه هم می خرد.
گلدان گل تازه روی میز نشان دهنده تازگی غذا است. گل مصنوعی روی میز غذا نشانه هیچ چیزی نیست. اشتهای آدم را هم کور می کند.

آقای ب، آقای بان کی مون و شورای جدید حقوق بشر سازمان ملل را صدا می زند.
آقای ب می گوید : گل مصنوعی روی میز شام، جنایت بر علیه بشریت است.



------------------------------------
7- خوب، فرض کنید که این فقط یک تست اول بود، مثل گلوله اولی که توپخانه شلیک می کند تا گرا بگیرد. لطفا خیلی دقیق نظر بدهید، چه چیزهایی را انتظار داشتید که آقای ب بنویسد که ننوشته بود، کجا را انتظار داشتید که بیشتر تاکید کند و اینکه آیا ترجیح می دادید که آقای ب از غذا با نگاهی حاکی از عشق و علاقه به خوردن ذکر کند و یا همینطور ساده و رسمی؟



Comments:
حتمن حتمن با نگاه حاکی از عشق و علاقه باشد لطفن.
 
من ترجیح می دادم غیر رسمی تر بود. یعنی من احساس کردم دارم یک نقد جدی می خوانم البته بخشهایی که غذا را توصیف کرده بودی عالی بود و آب دهنم راه افتاد. اما بقیه قسمتها را با کمی بار طنز بیشتر می پسندم. همین الانم دلم استیک می خواد

خانم شین خوش خوراک
 
ساده و رسمی لطفاً.
 
nemidoonam aghay e B mojarrad e ya moteahhel. agar moteahhel e ke baray e hamsaresh kolli moteassefam. amma agar mojarrad e ba in postesh, fekr konam shans e ezdevajesho be 0.5% resoond.:)
 
راستش برای من که در ایران زندگی نمی‌کنم اهمیتی ندارد که کدام رستوران چه غذایی سرو می‌کند و چه چیزی سرو می‌کند.
اصلا کلا غذا خوردن اهمیت زیادی برایم ندارد!
 
سلام
من با این نوشته کاملا موافقم. از اینکه به این جزئیات دقت کردید خیلی خوشحال شدم. معمولا فکر می کنم فقط خودم این ریزه کاری ها را می بینم.
خوب است درباره دستشویی های رستوران هایی که می روید هم بنویسید. اینکه مواد غذایی که خوردید تازه بود یا نه؟ مثلا برگ های کاهوی سالادتان ترد و تازه بود یا به پلاسیدگی می زد؟ همینطور درباره کیفیت چای و قهوه. من یک نظر خاصی درباره چای و قهوه دارم که به زودی در آشپزخانه خواهم نوشت.
درباره منوی رستوران ها و کافی شاپ ها هم یک نکته ای هست که برای من مبهم است و آن میل به نام گذاری های عجیب و غریب برای غذاها و نوشیدنی ها بی آنکه از ترکیبات آن سخنی به میان آمده باشد.
 
بعضی ها معتقدند اگر منوی غذا خیلی شلوغ باشد، غذاها یخچالی هستند. همینطور اگز غذا خیلی سریع سرو شود احتمالا از قبل آماده بوده و فقط گرم شده.

پیشنهاد روز سرآشپز هم معمولا برای رفع هر دو شبهه است.

من کلا خوشحالم که آقای ب علاوه بر انتقال تجربیاتشان در رستورانها، رستوران رونده های بی ذوقی مثل من را هم نسبت به نیش و نوش بیرون غذا خوردن مطلع می کند.
 
من که بسی لذت بردم. البته سالن غذاخوری و ورودی و اینا برای من جذاب نیست و نخونده رد میشم ولی جزئیات غذارو دوست دارم. اصلا شما بنویس، حالا میخوای ساده، میخوای رسمی، عاشقانه ...
 
در پاسخ آقاي بي نام بايد بگم مشكل آقاي ب رو در زمينه خوردن غذاهاي خوشمزه مادرزنش حل كرده برا همين فعلا ازدواجش داره بي دردسر پيش ميره.البته آقاي ب چون خودش دستي در آشپزي داره هر از چندگاهي خودش آستين ها رو بالا مي زنه و مشغول آشپزي ميشه و منم مي تونم با خيال راحت از پختن غذا معاف بشم.
 
آقای ب عزیز : خیلی خیلی هوس انگیز نوشته بودی .

معلومه استیک رو خیلی دوست داری پیشنهاد می کنم دو تا رستوران رو هم اگر امتحان نکردی امتحان کن
1- زرچ ( مهناز تقاطع آپادانا )
2- خانه استیک نیوشا ( تخت طاووس - بعد از مفتح )
 
Post a Comment

........................................................................................

Home