BOLTS




Sunday, February 18, 2007

٭
آقای ب و بیست و چهار
------------------------------------
1- آقای ب می گوید : بیست و چهار

منظورش از بیست و چهار هیچکدام چیزهایی که شما فکر می کنید هم نیست.
منظورش نه این است که بیست و چهار ساعت هم اگرکار کند به کارهایش نمی رسد.
نه این است که بیست و چهار نفر را تا بحال به قتل رسانده است.
نه این است که در سن بیست و چهار سالگی ازدواج کرده است.
نه این است که امسال بیست و چهار میلیارد دلار پول در آورده است.
نه اینکه روزی بیست و چهار وعده غذا می خورد.
نه اینکه بیست و چهار سال پیش در چنین روزی اولین بار آبگوشت خورده است.

منظور آقای ب از "بیست و چهار" این است که فقط بیست و چهار روز کاری دیگر در این سال باقی مانده است.
آقای ب اگر سرش را هم بزنند حاظر نیست از بیست و چهارم اسفند به بعد سر کار برود.
می خواهد در خانه بخوابد و کتاب بخواند و فیلم ببیند.

2- آقای ب باید بحثی را باز کند درباره آشپزی.
آقای ب معتقد است که یک غذای خوب مثل یک اثر هنری است.
آقای ب از یک غذای خوب به همان گونه ای لذت می برد که از یک سمفونی.
از نظر آقای ب ، غذا هم ارکستراسیون دارد. ادویه ها و طعم های مختلف هر کدام مانند یک ساز در ارکستر هستند.
برخی غذا ها، مثل یک تک نوازی ساده اند، مثلا کباب.
برخی غذاها مثل یک سمفونی کامل اند، مثل آش جو.
آقای ب علی الخصوص روی بحث ادویه تاکید زیادی دارد.
آقای ب می گوید: ادویه را باید درست، به اندازه و به جا مصرف کرد.
گاهی بعضی ادویه ها را باید تنها به اندازه یک ذره ناچیز به غذا اضافه کرد. انگار که اصلا چیزی اضافه نشده است.
همین مقدار ناموجود است که ابهام را در غذا می سازد و آنرا رویایی می کند.

آقای ب رازش را فاش می کند.
دلیل اینکه غذاهای آقای ب شما را به رویا می برد، نوری در وجودتان روشن می کند و دنیایی را نشانتان می دهد که پیش از آن نمی شناختید، تنها ذره ای ناچیز چون غبار از دارچین است.
آقای ب می گوید، غذا باید از دارچین بار بگیرد، نباید در دارچین غلت بخورد.
آقای ب ادامه می دهد : اکثر ادویه ها همینگونه اند. تنها آشپزهای بی استعداد هستند که غذا را بی دلیل پر از ادویه می کنند.
بخصوص فلفل : غذای تند اگر خوردید ( البته غذایی که بی دلیل تند بود) بدانید که آشپز نمی دانسته چکار باید بکند تا غذایش خوشمزه شود، برای همین انقدر فلفل به غذا زده تا چشایی شما را مختل کند.

3- به جای بند سه، همان بند دو را دوباره بخوانید، درسی در آن هست برای همه. هم آنهایی که آشپزی می دانند، هم آنهایی که نمی دانند.

4- سر هرمس مارانای کبیر می آیند. ما اینرا بر اساس مقدمات ظهور متوجه شده ایم. دنیا در انتظار بازگشت سر هرمس است. ما اینرا هم از رصد ستارگان دیده ایم هم از شواهد مربوطه، ظهور خر دجال و شقه شدن ماه و خورشید و فروپاشیدن کوهها و اینجور چیزها. بر اساس مشاهدات نجومی ما، ایشان همین فردا به بارگاه آسمانیشان قدم می گذارند.
آقای ب می گوید: پدرت بسوزد ای زئوس که ایشان را این همه مدت فرستادی پی نخود سیاه.

5- آقای ب به جناب بارون علی ونگز فاتح تگزاس می گوید : "به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را"
و البته این شعر "به کجا چنین شتابان" را از شنیدن نوار جدید عصار یادش افتاده است. اگر نشنیده اش، سریعتر بخریدش و بشنویدش. از دستتان می رود.
اینکه چرا آقای ب به جناب بارون چنین صحبتی را می کند برای خود ایشان هم مشخص نیست، شاید همینجوری خواسته باشد که حرفی زده باشد.
نباید که همه حرفها و کارهای آقای ب دلیل داشته باشد.

6- بیست و چهار.
فقط بیست و چهار روز دیگر.



Comments:
عالي بود مخصوصا بحث دارچين

خانم شين

نمي دونم چرا نمي تونم اسممو تايپ كنم
 
تشبیه غذای خوب به اثر هنری، فوق العاده بود!

دوست داشتم :)
 
ولی اعتراف کن که غذای تند خوشمزه است!
 
عالی بود مخصوصا قسمت بارون!

تو اراده کن، من سینه‌خیز تا شکوفه‌ها و باران می‌روم نادر جان. دل دیگه دل نیست، یه پارچه آتیشه، اما مگه این نادر اصلا حالیشه؟ این شعر رو هم ما از شنیدن نوار حمیرا از تهران تا ساری در ماشین یه آقای جوادی یادمان آمده!

آقا دلم واقعا واسه‌ات یه ذره شده ای .. .... .... این کنسول رو!
 
MA YEKBAR EFTEKHARE CHESHIDANE DASTPOKHTE AGHAYE b RO DASHTYM, AALI BOOD
 
با اجازه مستر شف من می خوام زیره رو هم به ادویه جات سحر انگیز اضافه کنم. برای همه جای آدم خوبه
 
خوب شد این بلاگو خوندم چون الان که دارم آبگوشت هویج درست می کنم یادم رفته بود که باید توش دارچین بزنم.
 
Post a Comment

........................................................................................

Home