BOLTS




Tuesday, October 17, 2006

٭
آقای ب حرفی دارد که نمی شود نوشت
--------------------------------------
1- آقای ب تاملات بسیاری در زمینه حدود چیزها و نهایت آنها و آغاز و پایان جهان انجام داده است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که : " چیزی که حدی ندارد خریت است"
منظورش هم معلوم است که چه کسی است.

2- آقای ب می گوید "فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین:" فوت فوت فوت. و البته این فوت ها را به سمت آقای ونگز می فرستد که تیغ اجنبی نزدیک بود شکم ایشان (یا همان حوالی) را لیپوساکشن کند.

3- آقای ب چیزی می خواهد بنویسد درباره صیدا و تات.
آقای ب می گوید :
گوش کنید :

اما بعد نمی تواند چیزی را که فکر می کند با هیچ واژه ای بیان کند.

4- آقای ب مدتی است که از موساد و اینتلیجنت سرویس و سیا و کا گ ب پول می گیرد تا این مملکت را نابود کند. ایشان در این مدت روشهای خلاقانه ای برای نابودی این مملکت فکر کرده است. مثلا ایشان طرحی ارائه کرد که با پارچه های چادری بزرگ که بین تیرهای چراغ برق بسته می شود، تمام کشور را در تاریکی قرار بدهد. بعد در اثر تاریکی همه جا سرد بشود و همه سرما بخورند و بمیرند و مملکت نابود شود اما این طرح موفقیت چندانی بدست نیاورد. بعد ایشان سعی کرد که با باز گذاشتن شیلنگ آب در وسط کوچه باعث شود که سیل شهر تهران را نابود کند که این طرح هم فقط موفقیت نسبی کسب کرد. طرح بعدی ایشان این بود که محکم روی زمین بالا و پایین بپرد تا زلزله بیاید ولی با توجه به ابعاد جثه ایشان این طرح هم با شکست روبرو شد. در مرحله بعدی از این عملیات ایشان قصد داشت تا تابلوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی را پشت و رو کند تا کارمندان این سازمان گیج بشوند و مملکت بدون مدیریت و برنامه ریزی بماند. اما ظاهرا یک نفر پیدا شد و قبل از اینکه ایشان دست بکار بشود ترتیب سازمان مذکور را داد. آقای ب به شدت از فرد مذکور شکایت دارد.



Comments:
پس به گمونم شما باید یه نسبتی با جهانبگلو داشته باشین؟
البته ما که خبر نداریم اما جناب مارانا در جایگاه حق جلوس کرده اند قضاوت این مسئله پای ایشون
 
Post a Comment

........................................................................................

Home