٭
برای سرودنت واژگانی تازه می خواهم
کلماتی بکر که هیچ کودکی نیاموخته
که زبانی نگفته
و از هیچ جوهری بار نگرفته
چرا که عشق داستانی همواره تازه است
که پیش از این نشنیده ای
از پریزاده ای با گیسوانی تافته از شبق
که از برج سفیدی فروفکنده
و عاشقی که به فراز می آید
برای سرودنت واژگانی تازه می خواهم
کلماتی بکر که بر بستر هیچ کاغذی نخفته اند
و چشمان هیچکس بر آنها نیفتاده است
نابس است گلماه ترا سیرچشم زدن
چرا که بایدت تشنید
با جامی سرخ از عطش بی پایان
و بایدت مستید از گلبوی عطران
چرا که بایدت سرود با واژگانی تازه
واژگانی بکر
که جز بر زبان من جاری نشده است.
نوشته شده در ساعت
8:55 AM