BOLTS




Monday, February 27, 2006

٭
کمر آقای ب زیر فشار کاری خم می شود
-------------------------
آقای ب خیلی وقتها فکر می کند که اگر یکبار دیگر به دنیا می آمد هم آیا همین کارهایی را می کرد که اینبار انجام می دهد یا اینکه کارهای دیگری می کرد.
آقای ب معمولا به این نتیجه می رسد که در زندگی دوباره اش هم دقیقا همین کارها را می کرد که اینبار انجام داده است. دلیلش هم این است که آقای ب کلا از خودش و کارهایش خیلی خوشش می آید.
اما یکچیز هست که آقای ب حتما در آن تجدید نظر می کرد :
آقای ب اگر قرار بود یکبار دیگر به دنیا بیاید، سعی می کرد در صف آفرینش چند نفری جلوتر باشد و از خدا بخواهد که برایش پشت آلمانی یا ژاپنی نصب کند. یا لااقل یک جفت تیرآهن نمره 12 در کنار ستون فقراتش جوش بدهد.
دلیل این امر هم این است که آقای ب به این نتیجه رسیده است که دیگر عمر پشتش به سر آمده است و انقدر که هر روز دچار پشت درد و گردن درد است که کلا عادت کرده است.
دلیل این امر هم البته آن است که آقای ب درست توجیه نشده است.
آقای ب می داند که آدم باید اول صبح برود سر کار، اما هیچ کس او را توجیه نکرده است که آدم عصر ها از سر کار بر می گردد خانه. به همین دلیل آقای ب تا بوق سگ کار می کند و معمولا وقتی به خانه اش بر می گردد که زنش دیگر نزدیک است طلاق بگیرد.
آقای ب آن قدیمها که محض دل خودش کارت ساعت هم می زند، متوجه شده بود که ماههای که خیلی تنبلی و کم کاری می کند حدود 250 ساعت در ماه کار می کند. آقای ب از اینجا تخمین می زند که ساعت کاری اش در اسفند از 300 هم خواهد گذشت. به همین دلیل آقای ب پیشاپیش اطلاع می دهد که در تعطیلات عید حاضر به انجام هیچ کاری بجز بخور و بخواب نیست و درباره این قضیه اصلا هم وارد مذاکره نمی شود. منظورم این است که آقای ب امسال نه سفر می رود نه مهمانی و نه هییچ جای دیگری که خارج از مسیر تخت خواب-دستشویی-آشپزخانه باشد.
آقای ب برای اینکه همدردی دوستان را جلب کند برایشان توضیح می دهد که در این بیست روز باقیمانده تا پایان سال باید یک ساختمان 18000 متر مربعی و یک ایستگاه مترو و یک مهمانسرا و یک مدرسه طراحی کند.
و البته این بجز کارهای خرده ریزی مانند نمای شیشه ای یک فرودگاه، پوشش قسمتی از یک کارخانه، اتاق سرویس همان کارخانه و امثالهم است.
آقای ب این همه را در وقتی می نویسد که ساعت هشت و بیست دقیقه شب است و ایشان هنوز پشت میز کارش است.

آقای ب بجز اینها که گفت، یک حرف دیگر هم دارد و آن اینکه 18 روز دیگر زندان اکبر گنجی تمام می شود. اما آقای ب چشمم آب نمی خورد که گنجی آزاد شود و بیشتر خیال می کند که پرونده جدیدی برایش درست کنند و همانجا در زندان نگاهش دارند.



Comments: Post a Comment

........................................................................................

Home