BOLTS




Friday, January 17, 2003

٭

قرار نبود كه اين وبلاگ سياسي باشد. هنوز هم نيست. و وقتي كه در اينجا بنويسم: هيچ اميدي به بهبود اوضاع نيست،‌ منظورم فقط اين مملكت نيست. هيچ اميدي به بهبود اوضاع هيچ كجاي دنيا نيست. منظورم اين است كه اگر فكر مي كردم كه شايد هر كجاي ديگر دنيا اوضاع بهتري برقرار است شايدفكر رفتن هم همراهش برايم مي آمد. اما فعلا كه هميجا هستم.

هيچ اميدي به بهبود اوضاع نيست،‌ منظورم فقط اين مملكت نيست. هيچ اميدي به بهبود اوضاع هيچ كجاي دنيا نيست. و اين احساس را هيچ كلامي بهتر از “قصه دختراي ننه دريا“ بيان نخواهد كرد.

كوره ها سرد شدن، سبزه ها زرد شدن
خنده ها درد شدن
از سر تپه شبا، شيهه اسباي گاري نمياد
از دل بيشه، غروب، چهچهه سار قناري نمياد،
ديگه از شهر سرود،‌تكسواري نمياد،
ديگه مهتاب نمياد، كرم شبتاب نمياد

بركت از كومه رفت، رستم از شاهنومه رفت
تو هوا وقتي كه برق ميجه و بارون ميكنه
كمون رنگ به رنگش ديگه بيرون نمياد
رو زمين وقتي كه ديب دنيا رو پرخون مي كنه
سوار رخش قشنگي ديگه ميدون نمياد

شبا شب نيست ديگه يخدون غمه
عنكبوتاي سيا شب تو هوا تار مي تنه
ديگه شب مرواري دوزون نميشه
آسمون مثل قديم شبها چراغون نميشه
غصع كوجك سردي مث اشك
جاي هر ستاره سوسو مي زنه
سر هر شاخه خشك، از سحر تا دل شب جفده كه هوهو مي زنه

دلا از غصه سياس
آخه پس خونه خورشيد كجاس؟
قفله وازش مي كنيم
قهره نازش مي كنيم
مي كشيم منتشو، مي خريم همتشو
مگه زوره؟ به خدا هيشكي به تاريكي شب تن نميده
موش كورم كه ميگن دشمن نوره، به تيغ تاريكي گردن نميده

دختراي ننه دريا رو زمين عشق نموند
خيلي وخ پيش باروبنديلشو بست خونه تكوند
ديگه دل مثل قديم عاشق و شيدا نميشه
تو كتابم ديگه اونجور چيزا پيدا نميشه
دنيا زندون شده نه عشق و نه اميد و نه شودر
برهوتي شده دنيا كه تا چش كار مي كنه مرده‌س و گور

نه اميدي - چه اميدي ؟‌ - به خدا حيف اميد!
نه چراغي - چه چراغي ؟‌- چيز خوبي ميشه ديد ؟
نه سلامي - چه سلامي ؟ - همه خون تشنه هم!
نه نشاطي - چه نشاطي ؟ - مگه راهش ميده غم؟




Comments: Post a Comment

........................................................................................

Home